کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایرمان خور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایرمان خور
لغتنامه دهخدا
ایرمان خور. [ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) حسرت خورنده . (برهان ) (هفت قلزم ) (آنندراج ). حسرت خوار. (شرفنامه ) (مؤید الفضلا).
-
واژههای مشابه
-
ایرمان سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'irmānsarā ۱. مهمانسرا؛ مهمانخانه: ◻︎ بنگر چه ناخلف پسری کز وجود تو / دارالخلافهٴ پدر است ایرمانسرا (خاقانی: ۱۵).۲. خانۀ عاریه.۳. [مجاز] دنیا.
-
ایرمان سرا
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) 1 - مهمانخانه . 2 - خانة عاریت . 3 - کنایه از: دنیا.
-
ایرمان سرا
لغتنامه دهخدا
ایرمان سرا. [ س َ ] (اِ مرکب ) ایرمان سرای . خانه و سرای عاریتی . (برهان ). خانه ٔ کرایه ای و عاریتی . (ناظم الاطباء). ایرمان سرای مهمان سرای مستعمل است : یارب چه ناخلف پسری کز وجود تودارالخلافه ٔ پدر است ایرمانسرای . خاقانی .در ایرمانسرای جهان نیست ...