کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایراق
لغتنامه دهخدا
ایراق . (ع مص ) (از «ورق ») برگ آوردن درخت . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). برگ بیاوردن درخت . (تاج المصادر بیهقی ): ثم یجری الی ماخلق له بالایراق و الازهار و الاثمار. (الجماهر ص 3). || بسیارمال و بسیاردرم شدن ، یقال : او...
-
جستوجو در متن
-
ائراق
لغتنامه دهخدا
ائراق . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایراق شود.
-
مورق
لغتنامه دهخدا
مورق . [ رِ ] (ع ص ) درخت برگ برآورده . (ناظم الاطباء). رجوع به ایراق شود. || مرد بسیارمال و بسیاردرم : رجل مورق . || شکاری بازگردنده بی صید. || غازی بازگردنده بی غنیمت . || جوینده ٔ بازگردنده بی نیل مقصود. (از منتهی الارب ).
-
برگ
لغتنامه دهخدا
برگ . [ ب َ ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به عربی ورق گویند. (از برهان ). جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کناره های ساقه یا شاخه ها روید وبیشتر برنگ سبز است . اندامی از...
-
بسیار
لغتنامه دهخدا
بسیار. [ ب ِ ] (ق ، ص ) پهلوی وسیار مرکب از وس . ساختمان کلمه واضح نیست . در پارسی باستان وسی دهار «بسیار گرفته ، داشته » قیاس کنید با وسی کار پهلوی «نیبرگ 236» و رجوع به اسفا 1:2 ص 192 شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چندین و زیاد و متعدد و کثی...