کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایذون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایذون
لغتنامه دهخدا
ایذون . (ق ) ایدون . اینچنین . بدین طریق . (ناظم الاطباء). رجوع به ایدون شود.
-
واژههای همآوا
-
عیذون
لغتنامه دهخدا
عیذون . [ ع َ ] (اِخ ) نام جد ابوعلی قالی است . (از منتهی الارب ).
-
ایزون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'eyzun گل همیشهبهار؛ همیشک؛ ابرون.
-
ایزون
لغتنامه دهخدا
ایزون . (اِ) معرب یونانی «ائیزون ». همیشک . (فرهنگ فارسی معین ). لغت یونانی و به معنی دائم الحیاة و به عربی حی العالم و بفارسی همیشه بهار نامند. از جمله ٔ ریاحین و همیشه سبز است . (فهرست مخزن الادویه ) (اختیارات بدیعی ). رجوع به حی العالم و گل همیشه ...
-
ایزون
لغتنامه دهخدا
ایزون . (اِخ ) جزیره ایست یک فرسنگ در یک فرسنگ و درو زرع و نخل است و در فارسنامه آن را از کوره ٔ اردشیرخوره گرفته اند. (نزهةالقلوب ).
-
جستوجو در متن
-
آذون
لغتنامه دهخدا
آذون . (ص ) به معنی آنچنان باشد، چنانکه ایذون به معنی اینچنین است : تفکر کن یکی در خلقت شاهین و مرغابی نگویی کز چه معنی راست این ایذون و آن آذون ؟ سنائی .رجوع به ایدون و اندون و آندون شود.
-
انذون
لغتنامه دهخدا
انذون . [ اَ ] (ق ) آنجا، مقابل اینجا : خواسته چونان دهد که گویی بستدروی گه ایذون کند ز شرم گه انذون . فرخی .نگویی کز چه معنی راست این ایذون و آن انذون . سنایی .و رجوع به اندون و آندون شود.
-
بیغوله
لغتنامه دهخدا
بیغوله . [ ب َ / بی ل َ / ل ِ ] (اِ) گوشه ٔ خانه . (فرهنگ اسدی ). کنجی بود از خانه . بیغله . گوشه بود یعنی زاویه . پیغله و پیغوله و کنج یکی باشد.(حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). زاویه . (زمخشری ). کنج و گوشه بود در جایی یا در خانه ای . (اوبهی ). گوشه :...
-
زباء
لغتنامه دهخدا
زباء. [ زَب ْ با ] (اِخ ) نام دختر پادشاه حیره است که تا خدیمه قاتل پدر خود را نکشت موی زهار نکند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نام ملکه ٔ جزیره که یکی از ملوک طوائف و صاحبه ٔ جذیمه بود. (منتهی الارب ). زبا نام دختر پادشاه حیره که در غایت حسن و لطافت...