کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایذج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایذج
لغتنامه دهخدا
ایذج . [ ذَ ] (اِخ ) نام قدیمی سرزمینی در ناحیه ٔ بختیاری که بعدها مال امیر(مالمیر) نامیده شد و در شهریور 1314 هَ . ش .نام آن به ایذه تبدیل شد. و رجوع به ایذه شود : بعد از این نشگفت اگر با نکهت خلق خوشت خیزد از صحرای ایذج نافه ٔ مشک ختن . حافظ.ثم ساف...
-
جستوجو در متن
-
جرذاذ
لغتنامه دهخدا
جرذاذ. [ ج ُ ] (اِخ ) نام مادر اردشیر است و او را دو پل است یکی به ایذج و دیگری به اهواز و پل ایذج از عجایب دنیا است . و قنطره ٔ جرذاذ معروف و در اهواز است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به جرذاذ شود.
-
ایذجی
لغتنامه دهخدا
ایذجی . [ ذَ ] (ص نسبی ) منسوب به ایذج که قریه ای است از سمرقند و ابوالحسین محمد بن ابوالحسین ایذجی از آنجا است . (از لباب الانساب ).
-
جرزاد
لغتنامه دهخدا
جرزاد. [ ] (اِخ ) نام مادر اردشیر. قنطره ٔ جرزاد در اهواز و قنطره ٔ ایذج منسوب به او است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به جرذاذ شود.
-
ایدج
لغتنامه دهخدا
ایدج .[ دَ ] (اِخ ) نامی است از شهرستانهای اهواز. اکنون به آن ایذه گویند. رجوع به نزهةالقلوب ص 51 و 70 و شدالازار صفحات 336 و 536 و رجوع به ایذج و ایذه شود.
-
ایذجی
لغتنامه دهخدا
ایذجی . [ ذَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ایذج که شهری است از کوره ٔ اهواز از بلاد خوزستان . و جمعی از علما بدانجا منسوبند. رجوع به لباب الانساب شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن محمود النسفی . وی فقیه و مفسری حنفی مذهب و از مردم ایذج (از حوالی اصفهان ) بود. از تألیفات اوست : المدارک در تفسیر قرآن . کنز الدقائق در اصول فقه . المنار در اصول . الوافی درفروع . الکافی فی شرح الوافی . الم...
-
مال امیر
لغتنامه دهخدا
مال امیر. [ اَ ] (اِخ ) مال الامیر. ایذه . ایذج . در نوزده فرسنگی مشرق شوشتر و آن قصبه ٔ مرکزی بختیاری است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ثم سافرنا من مدینة تستر... و وصلنا الی مدینة ایذج و تسمی ایضاً مال الامیر. (ابن بطوطه ، یادداشت ایضاً). و رجوع ...
-
مال میر
لغتنامه دهخدا
مال میر. (اِخ ) ایذج . ایذه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).از جاهای تاریخی در ناحیه ٔ بختیاری است که در 115 هزارگزی مشرق شوشتر واقع شده است و دارای مجسمه ها و معابد و بناها و کتیبه هایی به خط میخی است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ). و رجوع به مال امیر و...
-
اج
لغتنامه دهخدا
اج . [ ََ-ج ْ / َِ-ج ْ ] (پسوند/حرف ) مزید مؤخری است در امکنه . صورتی از اگ ، اک ، اه : آبج . اشترج . ایذج . خلج . خیارج . دعنج . رخج . روبنج . سهرج . سیرج . طسفونج (طیسفون ). غورج . فندورج . فهرج . قورج . کذج . کرج . کندانج . مدبج . مستج . مَنْبِج ...
-
فالی
لغتنامه دهخدا
فالی . (اِخ ) علی بن احمد، ادیب فاضل و شاعر ماهر، مکنی به ابوالحسن و منسوب به دیهی فال نام در آخر سمت جنوبی نواحی فارس و یا به شهری فاله نام نزدیک ایذج (ایذه ) از بلاد خوزستان بوده ، و در بصره اقامت داشته و از مشایخ آنجا استفاده نموده و در سال 448 هَ...
-
نشگفت
لغتنامه دهخدا
نشگفت . [ ن َ گ َ / ن َ ش ِ گ ِ ] (فعل ) شگفت نیست . جای تعجب نیست . عجب نیست : فرامرز نشگفت اگرسرکش است که پولاد را دل پر از آتش است . فردوسی .بزرگوارا نشگفت اگر کفایت توکند بریده ز هم کارزار آتش و آب . مسعودسعد.نشگفت که ز اشکم همی کنارم ماننده ٔ در...
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محسن بن ابی القاسم علی بن محمدبن ابی الفهم داودبن ابراهیم بن تمیم تنوخی بصری . شاعر و ادیب و پدر او علی نیز شاعر بوده است . ولادت ابوعلی در سال 327 هَ . ق . ببصره بود. نخست وی در سوق الاهواز امانت عیار دارالضرب داشت و سپس ق...
-
ایذه
لغتنامه دهخدا
ایذه . [ ذَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای 6گانه ٔ بخش ایذه شهرستان اهواز است . این دهستان در قسمت خاوری دهدز و رود کارون در جلگه واقع شده است . آب اکثر قراء از قنوات و چاه است و محصول عمده ٔ آن غلات است . از 43 آبادی بزرگ وکوچک تشکیل شده . جمعیت آن د...