کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایجه
لغتنامه دهخدا
ایجه . [ ج َ / ج ِ ] (پسوند) ایچه . ایزه . ایژه .ایشه . در کلماتی مثل : بزیچه ، منیجه ، دریچه ، لبیشه ، لویشه علامت تصغیر است و گاه علامت تأنیث : نیزه . نیجه . پاکیزه . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ایزه شود.
-
جستوجو در متن
-
عارف ایگی
لغتنامه دهخدا
عارف ایگی . [ رِ ف ِ ] (اِخ ) سراج حسن بن غیاث الدین علی معروف به حکیم عارف . پدر وی از کلانتران قصبه ٔ ایگ (ایجه ) بود. در ریحانة الادب آرد: در زمان اکبر شاه هندی به هندوستان رفت و در عظیم آباد ساکن گشت . وی به سال 976 هَ . ق . متولد شد. وفاتش به سا...