کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایثار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نوع دوستی
دیکشنری فارسی به عربی
ايثار
-
بشردوستی
دیکشنری فارسی به عربی
ايثار
-
غیرپرستی
دیکشنری فارسی به عربی
ايثار
-
نوع پرستی
دیکشنری فارسی به عربی
احسان , ايثار
-
فداکاری
واژگان مترادف و متضاد
ازخودگذشتگی، ایثار، جاننثاری، قربانی
-
جانبازی
واژگان مترادف و متضاد
ایثار، جانفشانی، سربازی، فداکاری
-
اثره
لغتنامه دهخدا
اثره . [ اَ ث َ رَ ] (ع اِمص ) اسم مصدر از ایثار. ایثار. فضیلت .
-
ازخودگذشتگی
واژگان مترادف و متضاد
ازجانگذشتگی، ایثار، جانبازی، جاننثاری، فداکاری، قربانی
-
ائثار
لغتنامه دهخدا
ائثار. [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایثار شود.
-
يُؤْثِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
ترجيح مي دهند - برمي گزينند (ايثار به معناي اختيار و انتخاب چيزي بر غير آن است )
-
مری
لغتنامه دهخدا
مری . [ م ُ ] (ص ) آن که نوبت خود را در شراب خوردن به دیگری ایثار کند. (برهان ).
-
قربانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسمل، ذبح، ذبیح، فدیه ۲. ایثار، برخی، فدا، فداکاری ۳. قتل، کشتار
-
فتوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایثار، جوانمردی، رادمردی، رادی، مردانگی، همت ۲. جوانی ۳. سخا، سخاوت، کرم، بخشندگی
-
هدمان
لغتنامه دهخدا
هدمان . [ هََ ] (اِ) به معنی ایثار است و آن از خود گرفتن و به دیگری صرف کردن باشد. (برهان ). برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
ازخودگذشتگی
لغتنامه دهخدا
ازخودگذشتگی . [ اَ خوَدْ / خُدْ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) فداکاری . جان بازی . ایثار.