کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایاک
لغتنامه دهخدا
ایاک . [ ای یا ک َ ] (ع ضمیر) ضمیر منفصل منصوب مفرد مذکر مخاطب به معنی ترا. اسم مبهم یا ضمیر منصوب مذکر ترا. (ناظم الاطباء) : ایاک نعبد و ایاک نستعین . (قرآن 4/1). و رجوع به ایا شود.
-
ایاک
لغتنامه دهخدا
ایاک . [ ای یا ک ِ ] (ع ضمیر) اسم مبهم یا ضمیر منصوب برای خطاب به مؤنث . (ناظم الاطباء). رجوع به ایا شود.
-
واژههای مشابه
-
إِيَّاکَ
فرهنگ واژگان قرآن
فقط تو
-
رود ایاک
لغتنامه دهخدا
رود ایاک . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی سردسیر از بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع در 18هزارگزی شرق قلعه ٔ اعلا مرکز دهستان و 60هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بهبهان . منطقه ٔکوهستانی است و هوایی سرد دارد. سکنه ٔ آن 75 تن است که مذهب تشیع دارند و...
-
جستوجو در متن
-
ایا
لغتنامه دهخدا
ایا. [ ای یا ] (ع اِ) اسم مبهم است و همه ٔ ضمائر منصوب بدان متصل گردد: ایاک ، ایاکما، ایاکم ، ایاک ، ایا کما، ایاکن . ایاه ، ایاها، ایاهما، ایاهم ، ایاهن ، ایای ، ایانا؛ و همه ٔ این کلمات دارای همان معنای ضمیر می باشد. (ناظم الاطباء).
-
تحذیر
لغتنامه دهخدا
تحذیر. [ ت َ ] (ع مص ) ترسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تحریز و تنبیه . (قطر المحیط) (اقرب الموارد). || (اصطلاح نحو) تحذیر آنست که مخاطب را ...
-
حسن مطلب
لغتنامه دهخدا
حسن مطلب . [ ح ُ ن ِ م َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تهانوی آرد: نزد بلغاء آن است که شاعر یا نثرنگار پس از تمهید مقدمه ، شروع بذکر غرض و منظور کند. مانند: ایاک نعبد، و ایاک نستعین . اهدنا ... (قرآن 3/1و4). و این موضوع نزدیک به حسن تخلص باشد چنانچه...
-
عیلة
لغتنامه دهخدا
عیلة. [ ع َ ل َ ] (ع اِمص ) درویشی و فاقه . (از منتهی الارب ). اسم است از مصدر عَیل . (از اقرب الموارد). درویشی . (دهار) (غیاث ). درویشی و فقر و فاقه . (ناظم الاطباء). گویند: طال عیلتی ایاک ؛ یعنی دراز شد احتیاج من به تو. (منتهی الارب ). رجوع به عیلت...
-
رشق
لغتنامه دهخدا
رشق . [ رَ ] (ع مص ) تیر انداختن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تیرباران کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). انداختن تیر را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : به رشق سهام و مشق سنان و حسام صحایف عمر آن مخاذیل تباه و سیاه گر...
-
الحذر
لغتنامه دهخدا
الحذر. [ اَ ح َ ذَ ] (ع صوت ) خبردار و آگاه باش . (آنندراج ).ملتفت باش . باخبر باش و دوری کن . (ناظم الاطباء). زنهار. زینهار. بپرهیز. بترس . بپرهیزید. بترسید. بمعنی ایّاک َ و حَذار عربی . رجوع به حذر شود : هم ببین خشم شاه در هر دم الحذر الحذر همی خوا...
-
تقعیب
لغتنامه دهخدا
تقعیب . [ ت َ ] (ع مص ) قبه دار شدن سم اسب مانا به قعب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || دور درشدن در سخن . (تاج المصادر بیهقی ). به تک رسانیدن سخن را و به مغ سخن رسیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تقع...
-
اسلم
لغتنامه دهخدا
اسلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن زید الجهنی . از برگزیدگان عباد اسکندریه . ابراهیم بن ادهم گوید در اسکندریه مردی را دیدار کردم که او را اسلم بن زیدالجهنی گفتندی ، مرا گفت : کیستی ؟ گفتم : جوانی از مردم خراسان . گفت : چه ترا بخروج از دنیا واداشته ؟ گفتم ز...
-
حمزة
لغتنامه دهخدا
حمزة. [ ح َ زَ ] (اِخ ) ابن اسدبن علی بن محمد، مکنی به ابی یعلی . یاقوت گوید: وی ادیب ، کاتب ، شاعر، مورخ و از اعیان دمشق و از افاضل مبرزین آنجا بود و در دمشق 555 هَ . ق . بمرد او راست تاریخی در حوادثی که از سال 441 هَ . ق . آغاز آن باشد و تا هنگام م...