کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایام الله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایام الله
معنی
( ~. لا) [ ع . ] (اِ.) روزهایی که از نظر مذهبی و اعتقادی مهم اند. مانند روز عاشورا.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایام الله
فرهنگ فارسی معین
( ~. لا) [ ع . ] (اِ.) روزهایی که از نظر مذهبی و اعتقادی مهم اند. مانند روز عاشورا.
-
واژههای مشابه
-
أَيَّامٍ
فرهنگ واژگان قرآن
روزها
-
ایام شباب
فرهنگ واژههای سره
روزگار جوان
-
ایام البیض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: (= روزهای سفید)] 'ayyāmolbayz ۱. شبهای سیزدهم، چهاردهم، و پانزدهم هر ماه قمری.۲. روزهای سیزدهم، چهاردهم، و پانزدهم ماه رجب که اعتکاف در مساجد در آن شبها مستحب است.
-
ایام البیض
فرهنگ فارسی معین
(اَ یّ مُ لْ بَ یْ) [ ع . ] (اِمر.) سه روز از ماه که تمام شب های آن روشن است و آن سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه باشد.
-
روشن ایام
لغتنامه دهخدا
روشن ایام . [ رَ / رُو ش َ اَی ْ یا ] (ص مرکب ) بهروز. درخشان روزگار. سپیدروز و کامروا : دین روشن ایام است از او دولت نکونام است از اوملکت باندام است از او ملت بسامان باد هم .خاقانی .
-
شوریده ایام
لغتنامه دهخدا
شوریده ایام . [ دَ / دِ اَی ْ یا ] (ص مرکب ) که روزگار با شیدائی و آشفتگی قرین دارد.که عمر به شوریدگی و شیدائی به سر آرد : یکی پرسید از آن شوریده ایام که تو چه دوست داری گفت دشنام .عطار (اسرارنامه ).
-
اخبار ایام
لغتنامه دهخدا
اخبار ایام . [ اَ رِ اَی ْ یا ] (اِخ ) رجوع به تواریخ ایام شود.
-
تواریخ ایام
لغتنامه دهخدا
تواریخ ایام . [ ت َ خ ِ اَی ْ یا ] (اِخ ) اسم دو کتاب تاریخی عهد عتیق است که به اول و دوم تواریخ ایام مسمی می باشد. نگارنده ٔ آنها معین نیست اگرچه اکثری بر آنند که عزرا، آنها را در 457 ق .م . تصنیف نمود و این رای بتوسط سوءالات و مباحثات دقیق و نکته س...
-
ایام خوش
دیکشنری فارسی به عربی
کرة
-
ایام طفولیت
واژهنامه آزاد
دوران کودکی
-
ایام کار اداری
دیکشنری فارسی به عربی
يوم العمل
-
جستوجو در متن
-
ارباب
لغتنامه دهخدا
ارباب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَب ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رَب ّ شود. خدایان . پروردگاران : و لایأمرکم أن تتخذوا الملائکة والنبیین أرباباً... (قرآن 80/3)؛ و شما را امر نمیکند که ملائکه و پیامبران را به خدائی بگیرید. یا صاحبی السجن...