کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایازی
/'ayāzi/
معنی
نقاب سیاه که زنان بالای پیشانی یا روی صورت خود بیندازند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ایاسی› [قدیمی] 'ayāzi نقاب سیاه که زنان بالای پیشانی یا روی صورت خود بیندازند.
-
ایازی
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) = ایاسی : نقاب سیاهی که زنان بدان صورت خود را پوشانند.
-
ایازی
لغتنامه دهخدا
ایازی . [ اَ ] (اِ) برقع سیاهی که زنان بر پشت چشم بندند. (آنندراج ) (برهان ). نوعی ازبرقع باشد که اکثر سیاه رنگ شده و زنان بر روی کشندو آنرا چشم آویز نیز گویند. (جهانگیری ) : شفق غلاله ٔ خورشید ارغوانی دوخت چو زهره بست ایازی عنبرین بر چشم . رفیعالدین...
-
واژههای همآوا
-
عیاضی
لغتنامه دهخدا
عیاضی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به عیاض ، و او جدی است جاهلی . ابوبکر محمدبن احمد انصاری عیاضی که از فضلا و فقهای سمرقند بود به وی منسوب است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
جستوجو در متن
-
ایاسی
لغتنامه دهخدا
ایاسی . [ اَ ] (اِ) ایازی که نوعی برقع سیاه است که زنان بر روی کشند. (برهان ) (هفت قلزم ) (آنندراج ) (جهانگیری ). رجوع به ایازی شود.
-
گپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه] gap حرف؛ سخن؛ کلمه.〈 گپ زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] حرف زدن؛ سخن گفتن: ◻︎ هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان/ عشق بر محمود بینی و گپ زدن بر عنصری (سنائی۲: ۳۱۹).
-
باغ سفیددار
لغتنامه دهخدا
باغ سفیددار. [ غ ِ س ِ ] (اِخ ) نام باغی بوده است به هرات : بعد از سه سال باز او را [ مولانا ایازی را ] در باغ سفیددار دیدم که شعر خود را بر مردم مجلس میخواند. (از مجالس النفایس ص 217).
-
آیاز
لغتنامه دهخدا
آیاز. (اِخ ) ایاز. آیازاویماق . نام غلام محمودبن سبکتکین . این غلام برای کثرت فِراست و هوش و جنگجوئی و هم زیبائی و جمال محبوب سلطان بود : نکند کار تیر آیازی شل هندی ّ و نیزه ٔ تازی . ابوالفرج رونی .کاندر این راه جمله را شرط است عشق محمود و خدمت آیاز....
-
گپ زدن
لغتنامه دهخدا
گپ زدن . [ گ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) گفتن . سخن گفتن .بیهوده و دراز گفتن . پر گفتن . پرگویی کردن . در تداول عامه نیز مستعمل است . رجوع به گپ شود : هر کجا زلف ایازی دید خواهی در جهان عشق بر محمود بینی گپ زدن بر عنصری . سنائی .چند گویی خواهر من پارساست گپ...
-
چشم آویز
لغتنامه دهخدا
چشم آویز. [ چ َ/ چ ِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) چیزی باشد سیاه و شبکه دار که از موی دم اسب بافند و زنان آنرا مانند نقاب از پیش چشم آویزند. چیزی باشد که از موی مشبک بافند وزنان آن را پیش چشم خود آویزند تا مردم ایشان را نبینند و ایشان همه چیز را ببینند و...
-
شل
لغتنامه دهخدا
شل . [ ش ِ ] (اِ) نیزه ٔ کوچک که گاه دو پره و سه پره سازند و یک دسته ٔ آنرا که عبارت از پنج یا ده عدد باشد بر دست گیرند و یک یک به جانب دشمن اندازند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). نیزه ٔ کوچک . (غیاث )....
-
س
لغتنامه دهخدا
س . (حرف ) صورت حرف پانزدهم است از حروف الفبای فارسی پس از «ژ» و پیش از «ش »، و حرف دوازدهم از الفبای عرب پس از «ز» و پیش از «ش »، و حرف پانزدهم از الفبای ابجدی پس از «ن » و پیش از «ع ». و نام آن سین است و آن را سین مهمله نامند. و بحساب جُمّل آن را ش...
-
علی اللهی
لغتنامه دهخدا
علی اللهی . [ ع َ یُل لا / ع َ اَ ل ْ لا ] (اِخ )آنکه خدائی علی بن ابی طالب (ع ) گوید. آنکه علی را خدا گوید. قائل بالوهیت علی بن ابی طالب علیه السلام . نام یکی از فرق غلاة شیعه است و آنان را در نقاط مختلف بنامهای دیگر چون نصیریه ، اهل حق و غیره نیز خ...