کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایادی
/'ayādi/
معنی
= یَد
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دستیاران، شرکا، همدستان، همکاران، همگنان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایادی
واژگان مترادف و متضاد
دستیاران، شرکا، همدستان، همکاران، همگنان
-
ایادی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَیدی و جمعالجمعِ یَد] 'ayādi = یَد
-
ایادی
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ ایدی ؛ ججِ یَد. 1 - دست ها. 2 - دستیاران . 3 - نعمت ها.
-
ایادی
لغتنامه دهخدا
ایادی . [ اَ ] (ع اِ) جج ِ ید، به معنی دست . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نعمتها و نکوئیها و دستها و این جمع ایدی است و ایدی جمع ید است . (غیاث ) : بچشم هر کس او را بزرگی و حشمت بجای هر کس او را ایادی و کردار. فرخی .آن مهترزاده را بجا...
-
واژههای مشابه
-
ابودواد ایادی
لغتنامه دهخدا
ابودواد ایادی . [ اَ دُ دِ اِ ] (اِخ ) کنیت شاعری از ایاد، موسوم به عَدی ّبن الرقاع .
-
ابوداود ایادی
لغتنامه دهخدا
ابوداود ایادی . [ اَوو دِ اِ ] (اِخ ) حارثةبن حجاج . شاعری جاهلی است .
-
واژههای همآوا
-
عیادی
لغتنامه دهخدا
عیادی . [ ع َی ْ یا ] (اِخ ) علی بن عبدالصادق ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عیادی شود.
-
جستوجو در متن
-
همدستان
واژگان مترادف و متضاد
ایادی
-
ید
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (اِ.) دست . ج . ایدی . ایادی .
-
شرکا
واژگان مترادف و متضاد
۱. سهمبران، شریکان ۲. ایادی، همدستان، همکاران، همگنان
-
ابوذؤیب
لغتنامه دهخدا
ابوذؤیب . [ اَ ذُ ءَ ] (اِخ ) ایادی . شاعری عرب .
-
ابوربیعه
لغتنامه دهخدا
ابوربیعه . [ اَ رَ ع َ ](اِخ ) ایادی . محدث است و از ابن بریده روایت کند.