کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اگیر
لغتنامه دهخدا
اگیر. [ اَ ] (اِ) اگر. وج . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). اگیر ترکی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به وج و اگر شود.
-
جستوجو در متن
-
آلواه
لغتنامه دهخدا
آلواه . [ آل ْ ] (اِ) وُج .فرژ. اگیر. عودالوج . عودالولوج . رجوع به وُج شود.
-
ادوی
لغتنامه دهخدا
ادوی . [ اَدْ ] (اِ) داروئی است که آنرا اگر ترکی گویندو وج نیز خوانند و بعضی گویند دارویی است که آنرا بعربی صبر خوانند. (برهان قاطع). وج باشد که بترکی اگر و بهندی بج خوانند. (فرهنگ رشیدی ). اگیر. ادوی و اذوی بمعنی صبر زرد است و در زبان آذری امروز معم...
-
پزه
لغتنامه دهخدا
پزه . [ پ َ زَ / زِ ] (اِ)صاحب فرهنگ شعوری این صورت را آورده است و به آن معنی ریشه ٔ اَگیر و «وُج » میدهد. رجوع به پژ شود. واﷲ اعلم . || پیدا کردن باشد. (فرهنگ اوبهی ).
-
اگر
لغتنامه دهخدا
اگر. [ اَ گ َ ] (اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) اگر ترکی . اگیر ترکی . عودالوج . وج . (فرهنگ فارسی معین ). نام دوایی که آنرا وج خوانند و آن سفید و خوشبوی و گره دار می باشد. (از آنندراج ) (از برهان ) (از انجمن آرا) (از هفت قلزم ). ریشه ٔ خوشبوی و معطر که به...