کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اگاه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آگاه شد از
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ عِلْماً بـ
-
آگاه شد به
دیکشنری فارسی به عربی
أَحاطَ بِهِ (أَحاطَ بِهِ عِلْماً)
-
غافل و آگاه
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
advance driver assistance
سامانۀ رانندهیاری پیشآگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هریک از سامانههایی که برای کمک به راننده در هنگام رانندگی طراحی میشود، مانند سامانههای موقعیتیابی و هشدار تصادف
-
آگاه کرد او را از
دیکشنری فارسی به عربی
أَحاطَهُ عِلْماً بِـ
-
واژههای همآوا
-
آگاهکردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آگاهاندن، آگاهانیدن، آگهیدادن، خبردادن، خبردارکردن، مستحضر ساختن، مطلع ساختن ۲. باخبرکردن، بیدارکردن، واقفکردن، هوشیار ساختن ≠ غافلکردن
-
جستوجو در متن
-
احط علما
دیکشنری عربی به فارسی
اشنا کردن , اگاه کردن , مسبوق کردن , مطلع کردن
-
اعلام کردن
فرهنگ واژههای سره
آگاه کردن، آگاهاندن
-
مطلع کردن
فرهنگ واژههای سره
آگاهاندن، آگاه کردن
-
acquaints
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشنا می شود، اشنا کردن، اگاه کردن، مسبوق کردن، مطلع کردن
-
ندد به
دیکشنری عربی به فارسی
نصيحت کردن , پند دادن , اگاه کردن , متنبه کردن , وعظ کردن
-
acquaint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشنایی، اشنا کردن، اگاه کردن، مسبوق کردن، مطلع کردن
-
acquainting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشنایی، اشنا کردن، اگاه کردن، مسبوق کردن، مطلع کردن
-
آگاهاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: ākāsēnitan] ‹آگاهانیدن، آگهاندن، آگهانیدن› 'āgāhāndan آگاه ساختن؛ آگاه کردن؛ آگاهی دادن؛ باخبر کردن.