کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکیس
معنی
(اَ یَ) [ ع . ] (ص تف .) زیرکتر، هشیارتر، داناتر.
فرهنگ فارسی معین
برابر فارسی
زیر کتر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکیس
فرهنگ واژههای سره
زیر کتر
-
اکیس
فرهنگ فارسی معین
(اَ یَ) [ ع . ] (ص تف .) زیرکتر، هشیارتر، داناتر.
-
اکیس
لغتنامه دهخدا
اکیس . [ اَک ْ ی َ ] (ع ن تف ) زیرک و دانا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زیرک تر. (آنندراج ) (دهار) (غیاث اللغات ). نعت تفضیلی از کَیِّس . کیس تر. باکیاست تر. اعقل . زیرک تر.- امثال : اکیس من قشة . (یادداشت مؤلف ). || پاک و صافی تر. (از حاشی...
-
واژههای همآوا
-
عکیث
لغتنامه دهخدا
عکیث . [ ع َ ] (ع اِ) کمیز پیل . (منتهی الارب ).
-
عکیس
لغتنامه دهخدا
عکیس . [ ع َ ] (ع اِ) شیر که بر شوربا و خوردنی ریزند. (منتهی الارب ). شیر که بر «مرق » ریزند. (از اقرب الموارد). || نوعی از طعام که از شیر و آرد سازند. (منتهی الارب ). || شیر تازه که بر آن پیه گداخته ریخته نوشند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ...
-
جستوجو در متن
-
ابوحسنه
لغتنامه دهخدا
ابوحسنه . [ اَ ح َ س َ ن َ ] (اِخ ) مسلم بن اکیس بن عمرو العقیلی . محدث است و صفوان بن عمرو از او روایت کند.
-
قشة
لغتنامه دهخدا
قشة. [ ق ِش ْ ش َ ] (ع اِ) کپی ماده یا بچه ٔ ماده ٔ آن . (منتهی الارب ). بوزینه یا بچه ٔ ماده ٔ آن . (از اقرب الموارد). و در مثل گویند: اکیس من قِشّة. (منتهی الارب ). || کودک و دختر ریزه اندام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || کرمکی است شبیه خبزدوک...