کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکهی
فرهنگ واژههای سره
بددل، گُنده دهن
-
اکهی
لغتنامه دهخدا
اکهی . [ اَ ها ] (ع ص ) مردی که به روی او کلف باشد. || گنده دهن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بددل سست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بددل . (مهذب الاسماء). ترسوی ناتوان . (از اقرب الموارد). || سنگ بی ش...
-
واژههای مشابه
-
صخرة اکهی
لغتنامه دهخدا
صخرة اکهی . [ص َ رَ ت ُ اَ ] (اِخ ) نام کوهی است . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
کهی
لغتنامه دهخدا
کهی . [ ک ُها ] (ع مص ) اَکْهی ̍ گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گنده دهن و بددل گردیدن و کلف پدید آمدن بر روی کسی . (ناظم الاطباء). رجوع به اَکهی ̍ شود.