کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکماء
لغتنامه دهخدا
اکماء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کَمِی ّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ کمی . دلاوران . مردان باسلاح . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کمی شود.
-
اکماء
لغتنامه دهخدا
اکماء. [ اِ ] (ع مص ) سماروغ ناک شدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بسیار سماروغ گشتن زمین . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). رجوع به سماروغ شود. || سماروغ خورانیدن قوم را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (...
-
جستوجو در متن
-
پیر گردانیدن
لغتنامه دهخدا
پیر گردانیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) پیر کردن . اِکماء. قنسرة. اشابة. سفال . سفول . اکویداد. (منتهی الارب ) : گَرد رنج و غم که بر مردم رسدزودتر می پیر گردد مرد شاب .ناصرخسرو.
-
کمی
لغتنامه دهخدا
کمی . [ ک َ می ی ](ع ص ) دلاور یا مرد با سلاح . ج ، کُماة و اکماء. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شجاع و دلاور وبا سلاح . (ناظم الاطباء). دلاور و دلیر که با سلاح باشد. (غیاث ). دلاور. (نصاب ). سلاح پوشیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).م...