کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکظام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکظام
لغتنامه دهخدا
اکظام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کَظَم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کظم شود.
-
واژههای همآوا
-
اکزام
لغتنامه دهخدا
اکزام . [ اِ ] (ع مص ) منقبض گردیدن . || بسیار سیر خوردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
کظم
لغتنامه دهخدا
کظم . [ ک َ / ک َ ظَ ] (ع اِ) گلو. حلق . جای برآمدن نفس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، اکظام .منه اخذوا بکظمهم ؛ یعنی گرفته شده راه نفس ایشان .