کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکسیژنسوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سینه سوزی
لغتنامه دهخدا
سینه سوزی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) آزردگی . رنج . جفا. (ناظم الاطباء).
-
مرده سوزی
لغتنامه دهخدا
مرده سوزی . [ م ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل سوختن میت بجای دفن کردن مسلمین و یا بر کوه نهادن زرتشتیان ، چنانکه رسم بعضی طوایف هند و ملل دیگر است . (یادداشت مرحوم دهخدا). سوختن جسد مردگان .
-
بی سوزی
لغتنامه دهخدا
بی سوزی . (حامص مرکب ) حالت بی سوز. بی حرارتی . نداشتن سوز و گداز و هیجان : که صاحب حالتان یکباره مردندز بی سوزی همه چون یخ فسردند.نظامی .
-
خلق سوزی
لغتنامه دهخدا
خلق سوزی . [ خ َ ] (حامص مرکب ) مردمان سوزی . مردم سوزی : میرست بباغ دلفروزی میکرد بغمزه خلق سوزی .نظامی .
-
خرقه سوزی
لغتنامه دهخدا
خرقه سوزی . [ خ ِ ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) عمل سوزاندن خرقه بوسیله ٔ صوفی از جهت کثرت وجد یا بجهت شکر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خویشتن سوزی
لغتنامه دهخدا
خویشتن سوزی . [ خوی / خی ت َ ] (حامص مرکب ) خودسوزی : چند چون شمع مجلس افروزی جلوه سازی و خویشتن سوزی .نظامی .
-
روغن سوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ro[w]qansuzi سوختن روغن؛ سوختن قسمتی از روغن در موتور اتومبیل در اثر معیوب شدن رینگ یا پیستون.
-
سبب سوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] sababsuzi نابود کردن سبب: ◻︎ در سببسوزیش من سوداییم / در خیالاتش چو سوفسطاییم (مولوی: ۵۶).
-
همه سوزی
دیکشنری فارسی به عربی
محرقة
-
سَوزى کارى
لهجه و گویش بختیاری
savzi-kâri سبزىکارى.
-
oxygen uptake
مقدار اکسیژنگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار اکسیژنی که در اکسایش بیوشیمیایی مصرف میشود
-
oxygen saturation value
حد اشباع اکسیژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حداکثر غلظت اکسیژن محلول در تعادل با هوا، در سامانههای طبیعی، یا با اکسیژن خالص، در سامانههای تصفیۀ فاضلاب با اکسیژن، که به دما و فشار جزئی اکسیژن و شوری محلول بستگی دارد
-
pure oxygen system
سامانۀ اکسیژن خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی فرایند لجن فعال که در آن حوض هوادهی سرپوشیده است و به جای هوا اکسیژن خالص به حوض وارد میشود و بخشی از گاز برای کاهش غلظت کربندیاکسید از سامانه خارج میشود
-
بازده انتقال اکسیژن استاندارد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← بازاک استاندارد
-
بازده انتقال اکسیژن واقعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← بازاک واقعی