کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکسیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکسیر
/'eksir/
معنی
۱. کیمیا؛ جوهری که تصور میشد میتواند ماهیت جسمی را تغییر دهد، مثلاً جیوه را نقره و مس را طلا کند.
۲. [مجاز] معجون هرچیز بسیار مفید و کمیاب.
۳. (تصوف) [مجاز] نظر مربی و مرشد کامل که ماهیت شخص را تغییر دهد.
۴. (تصوف) [مجاز] انسان کامل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. کیمیا
۲. کمیاب، نادر
برابر فارسی
خوشکام ساز، زیست آب، کناد
دیکشنری
elixir, philosopher's stone, philosophers' stone
-
جستوجوی دقیق
-
اکسیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: eksir) (معرب از یونانی) کیمیا، جوهری گدازنده که ماهیت اجسام را تغییر میدهد و کاملتر سازد.
-
اکسیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. کیمیا ۲. کمیاب، نادر
-
اکسیر
فرهنگ واژههای سره
خوشکام ساز، زیست آب، کناد
-
اکسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] 'eksir ۱. کیمیا؛ جوهری که تصور میشد میتواند ماهیت جسمی را تغییر دهد، مثلاً جیوه را نقره و مس را طلا کند.۲. [مجاز] معجون هرچیز بسیار مفید و کمیاب.۳. (تصوف) [مجاز] نظر مربی و مرشد کامل که ماهیت شخص را تغییر دهد.۴. (ت...
-
اکسیر
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ معر. ] (اِ.) 1 - ماده ای که ماهیت اجسام را تغییر دهد و با ارزش تر سازد مثلاً مس را طلا سازد. 2 - هر چیز مفید و کمیاب . 3 - دارویی که به عقیدة قدما هر مرضی را علاج می کرد.
-
اکسیر
لغتنامه دهخدا
اکسیر. [ اِ ] (معرب ، اِ) به اصطلاح کیمیاگران جوهر گدازنده و آمیزنده و کامل کننده که ماهیت جسم را تغییر دهد یعنی جیوه را نقره و مس را طلا کند و چنین جوهری وجود خارجی ندارد و فرض محض است . (از مؤید الفضلاء) (از آنندراج ) (از برهان ) (ناظم الاطباء). ک...
-
elixir
اکسیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] محلول شیرین آب و الکل که معمولاً حاوی دارو است
-
اکسیر
دیکشنری فارسی به عربی
اکسير
-
واژههای مشابه
-
اکسير
دیکشنری عربی به فارسی
اکسير , کيميا
-
اکسیر اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اکسیر اصفهانی . [ اِ رِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا عظیما. یکی از گویندگان متأخر است که به هندوستان سفر کرد و در آنجا اقامت گزید و به صفدر جنگ و نواب نظام الملک آصف جاه انتساب کرد و به سال 1169 هَ . ق . درگذشت . مراثی جانگداز در باره ٔ واقعه ٔ کربلا دارد....
-
جستوجو در متن
-
oxberry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اکسیر
-
auxil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اکسیر
-
کیمیا
دیکشنری فارسی به عربی
اکسير