کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکساف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکساف
لغتنامه دهخدا
اکساف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِکِسف . جج ِ کِسفَة. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ کِسف . (منتهی الارب ). رجوع به کسف و کسفة شود.
-
واژههای همآوا
-
اکثاف
لغتنامه دهخدا
اکثاف . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک کسی شدن و توانا گردانیدن کسی را بر خود. گویند: اکثف منک اکثافاً. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کسفة
لغتنامه دهخدا
کسفة. [ ک َ ف َ ] (ع اِ) پاره و قطعه ای از هرچیز. یقال اعطنی کسفة من ثوبک ؛ یعنی بده به من قطعه ای از جامه ٔ خود. ج ، کِسف ، کِسَف . جج ، اکساف ، کسوف . و گفته اند کسف و کسفة به یک معنی است و من قراء قوله تعالی «کِسفاً من السماء» (قرآن 187/26). جعله ...