کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکراه
/'ekrāh/
معنی
۱. (فقه) کسی را بهزور و ستم به کاری واداشتن؛ کسی را خلاف میل او به کاری مجبور کردن.
۲. بیمیلی.
۳. تنفر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اجبار، انزجار، بیمیلی، کراهت، ناخواست، نفرت ≠ رغبت
برابر فارسی
بیزاری، ناخوش داشت، واداشت
فعل
بن گذشته: اکراه کرد
بن حال: اکراه کن
دیکشنری
disinclination, distaste, reluctance, repulsion, unwillingness
-
جستوجوی دقیق
-
اکراه
واژگان مترادف و متضاد
اجبار، انزجار، بیمیلی، کراهت، ناخواست، نفرت ≠ رغبت
-
اکراه
فرهنگ واژههای سره
بیزاری، ناخوش داشت، واداشت
-
اکراه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ekrāh ۱. (فقه) کسی را بهزور و ستم به کاری واداشتن؛ کسی را خلاف میل او به کاری مجبور کردن.۲. بیمیلی.۳. تنفر.
-
اکراه
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ناپسند داشتن . 2 - (اِ.) فشار، زور.
-
اکراه
لغتنامه دهخدا
اکراه . [ اِ ] (ع مص ) به ناخواه و ستم بر کاری داشتن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به ستم بر کاری داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (از مؤید الفضلاء). به کار خلاف میل واداشتن کس...
-
اکراه
دیکشنری فارسی به عربی
حقد
-
واژههای مشابه
-
إِکْرَاهَ
فرهنگ واژگان قرآن
مجبور کردن کسي به پذيرش چيزي که ازآن بدش مي آيد
-
اکراه کردن
لغتنامه دهخدا
اکراه کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کراهیت نمودن . بیمیلی نمودن . نفرت کردن : چنان ز عدل تو با هم مخالفان صافندکه داغ سینه ز مرهم نمی کند اکراه .حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج ).
-
اکراه و اجبار
فرهنگ گنجواژه
بی میلی.
-
واژههای همآوا
-
اکراح
لغتنامه دهخدا
اکراح . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کِرح . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ کرح به معنی خانه ٔ پارسای ترسایان . (آنندراج ). و رجوع به کرح شود.
-
جستوجو در متن
-
ocurred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اکراه
-
أُکْرِهَ
فرهنگ واژگان قرآن
با اکراه وادار شده