کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکثریت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکثریت
/'aksariy[y]at/
معنی
۱. اکثر بودن؛ بیشتر بودن؛ بسیاری و افزونی.
۲. (اسم) بیشتر افراد یک کشور یا یک شهر یا یک انجمن.
۳. (اسم) افراد یک مجموعه، کشور، یا سازمان که ویژگیهای مشترک دارند و تعدادشان از سایر بخشها بیشتر است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیشترینها ≠ اقلیت
برابر فارسی
بیشترین، بیشتری، بیشینه
دیکشنری
absolute majority, body, generalities, majority, mass , preponderance, preponderancy
-
جستوجوی دقیق
-
اکثریت
واژگان مترادف و متضاد
بیشترینها ≠ اقلیت
-
اکثریت
فرهنگ واژههای سره
بیشترین، بیشتری، بیشینه
-
اکثریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اکثریَّة، مقابلِ اقلیت] 'aksariy[y]at ۱. اکثر بودن؛ بیشتر بودن؛ بسیاری و افزونی.۲. (اسم) بیشتر افراد یک کشور یا یک شهر یا یک انجمن.۳. (اسم) افراد یک مجموعه، کشور، یا سازمان که ویژگیهای مشترک دارند و تعدادشان از سایر بخشها بیشت...
-
اکثریت
فرهنگ فارسی معین
(اَ ثَ یَّ) [ ع . ] (مص جع .) 1 - اکثر بودن . مق اقلیت . 2 - بیشتر افراد یک کشور، یک منطقه یا شهر که از جهت زبان ، مذهب یا نژاد با هم وجه مشترکی دارند. مق اقلیت .
-
اکثریت
لغتنامه دهخدا
اکثریت . [ اَ ث َ ری ی َ ] (ع مص جعلی ،اِمص ، اِ) بسیاری و افزونی . (ناظم الاطباء). || زیادتی در عدد. بیشتری و کثرت . (ناظم الاطباء).زیادتی در شماره . مقابل اقلیت . (یادداشت مؤلف ). بیشتر افراد یک کشور، یک منطقه یا شهر که از جهت زبان ، مذهب ، یا نژا...
-
اکثریت
دیکشنری فارسی به عربی
اغلبية , معظم
-
واژههای مشابه
-
plurality, plural majority, plurality vote
اکثریت نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی در یک انتخابات با بیش از دو نامزد که یکی از نامزدها آرای بیشتری نسبت به دیگران کسب میکند؛ اما تعداد آرای او به نصف بهعلاوۀ یک نمیرسد
-
اکثریت آراء
دیکشنری فارسی به عربی
أغلبية الأصوات
-
اکثریت قاطع
دیکشنری فارسی به عربی
الأغلبية الساحقة
-
نمایندگان جناح اکثریت (در پارلمان)
دیکشنری فارسی به عربی
الجبهة الموالية
-
جستوجو در متن
-
اغلبية
دیکشنری عربی به فارسی
اکثريت
-
ecumenacy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اکثریت
-
اقلیت
واژگان مترادف و متضاد
کمترینها ≠ اکثریت