کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکتظاظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکتظاظ
لغتنامه دهخدا
اکتظاظ. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رنجور گردیدن از امتلای طعام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پر شدن شکم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). پر شدن شکم از طعام به حدی که شخص توانایی نفس کشیدن نداشته باشد. (از اقرب الموارد). || پر ش...
-
واژههای همآوا
-
اکتزاز
لغتنامه دهخدا
اکتزاز. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درترنجیده شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). انقباض . (یادداشت مؤلف ). || آب کوزه کشیدن . (دهار).
-
جستوجو در متن
-
مکتظ
لغتنامه دهخدا
مکتظ. [ م ُ ت َظظ ] (ع ص ) رنجور از امتلای طعام و پرشدگی شکم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || وادی پرشده از سیل . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اکتظاظ شود.
-
پرشدن
لغتنامه دهخدا
پرشدن . [ پ ُ ش ُدَ ] (مص مرکب ) مملو گشتن . امتلاء. ملاء : سرچشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گذشتن به پیل . سعدی . || بسیار شدن : پشه چو پر شد بزند پیل رابا همه تندی و صلابت که اوست .سعدی .- پر شدن آوند ؛ تمذّج .- پر شدن شکم ؛ اندراع . اکتظاظ...