کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکبیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکبیری
معنی
( اِ ) (ص نسب .) (عا.)زشت ، بی ریخت .
فرهنگ فارسی معین
برابر فارسی
پلید، چرکین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکبیری
فرهنگ واژههای سره
پلید، چرکین
-
اکبیری
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (ص نسب .) (عا.)زشت ، بی ریخت .
-
اکبیری
لغتنامه دهخدا
اکبیری . [ اِ ] (ص نسبی ) در تداول عوام اکبیر.سخت پلید. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکبیر شود.
-
اکبیری
دیکشنری فارسی به عربی
رديء
-
واژههای مشابه
-
اَکبیرى
لهجه و گویش بختیاری
akbiri بىعرضگى، سُستى.
-
واژههای همآوا
-
اِکبیر(ی)
لهجه و گویش تهرانی
زشت ،کثیف
-
جستوجو در متن
-
رديء
دیکشنری عربی به فارسی
شپشو , کثيف , چرکين , اکبيري , نکبت , پست
-
مقبول
واژگان مترادف و متضاد
۱. پذیرفتنی، پذیرفته، پسند، پسندیده، دلپذیر، دلپسند، ستوده، قابل قبول، مرضی، مرغوب، مستجاب، مطبوع، مطلوب ≠ ناپسند ۲. جمیل، خوبرو، خوشگل، زیبا، صبیح، وجیه ≠ زشت، اکبیری
-
اکبیر
لغتنامه دهخدا
اکبیر. [اِ ] (ص ، اِ) در تداول عوام ، سخت پلید و پلشت و بی دولت . سخت مکروه . سخت شوخگن . عظیم مکروه . شاید از ماده ٔ اکبار عربی به معنی پلیدی کردن . (از یادداشت مؤلف ). پلید. کثیف . زشت . بی ریخت . اکبیری . (فرهنگ فارسی معین ). || ادبار. (فرهنگ لغا...