کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکبح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکبح
معنی
پست کردن , رياضت دادن , کشتن , ازردن , رنجاندن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکبح
لغتنامه دهخدا
اکبح . [ اَ ب َ ] (ع ص ) بعیر اکبح ؛ شتر سخت و توانا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
اکبح
دیکشنری عربی به فارسی
پست کردن , رياضت دادن , کشتن , ازردن , رنجاندن
-
واژههای همآوا
-
عکبه
لغتنامه دهخدا
عکبه . [ ] (اِ) لعبه ٔ بربری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به لعبه و لعبت بربری شود.
-
جستوجو در متن
-
ریاضت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اکبح
-
رنجاندن
دیکشنری فارسی به عربی
اتعب , ازعج , اغضب , اغظ , اکبح , اهن
-
پست کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اذلل , استسخف , اکبح , اهانة , بريد , حط منه , متواضع , منحط
-
کشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , ارسالية , اطفا , اغتل , اکبح , امت , جرذ , جزار , خارج , قتل
-
ازردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتعب , احزن , اذي , ازعج , اصب , اغضب , اغظ , اکبح , حصباء , قطران , مزق , مشبک , مقص , مهماز , وخز
-
اکباح
لغتنامه دهخدا
اکباح . [ اِ ] (ع مص ) لگام بازکشیدن ستور را تا بازایستد از رفتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بلند گردانیدن ، گویند: قد اکبح (مجهولا)؛ ای شمخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). بلند گردانیدن . (آنندر...