کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکاد
لغتنامه دهخدا
اکاد. [ اَک ْ کا ] (اِخ ) اَکَد . قوم و کشور باستانی واقع در شمال عراق . (یادداشت مؤلف ). اکادیها اصلاً سامی نژاد بوده اند در شمال عراق سلطنت داشته اند بعدها بابلیها جای آنان را گرفته کلیه تمدن شان را اخذ کرده اند. (از یشتها ج 1 ص 279). و رجوع به فه...
-
اکاد
لغتنامه دهخدا
اکاد. [ اِ ] (ع اِ) مفرد اکائد. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دوالی که بدان قربوس زین را با پهلوی زین بندند. ج ، اکائد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دوال پالان بند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکائد شود. || رسن که وقت دوشیدن بر ماده گاو بندند. (یادداش...
-
واژههای مشابه
-
أَکَادُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي خواهم
-
واژههای همآوا
-
عکاد
لغتنامه دهخدا
عکاد. [ ع َ ] (اِخ ) کوهی است نزدیک زبید، زبان باشنده ٔ آن بر لغت فصیح باقی است . (منتهی الارب ). کوهی است در نزدیکی زبید، و اهالی آنجا در روزگار مجد و بزرگی ، بر زبان فصیح بوده اند. (از اقرب الموارد) (از معجم البلدان ).
-
أَکَادُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي خواهم
-
جستوجو در متن
-
اکائد
لغتنامه دهخدا
اکائد. [ اَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ اکاد، به معنی دوالهایی که بدان قربوس زین را بر دو پهلوی آن بندند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ شاذ اکاد. (از اقرب الموارد). و رجوع به اکاد شود.
-
نارام سین
لغتنامه دهخدا
نارام سین . (اِخ ) نارامسن ، یکی از اعاظم پادشاهان مقتدر آکاد [ واقع در جنوب بین النهرین ، وادی فرات ] است که در حدود بیست و هفت قرن قبل از میلاد مسیح میزیسته است . آلبرماله سلطنت سارگن و نارامسن را درحوالی 2850 - 2700 ق . م . دانسته است و رشید یاسمی...
-
اکده
لغتنامه دهخدا
اکده . [ اَ ک َدَ ] (اِخ ) نام شهری است که مرکز سامیان بوده . (از ایران باستان ج 1 ص 33). و رجوع به اکاد و اکد شود.
-
وکاد
لغتنامه دهخدا
وکاد. [ وِ ] (ع اِ)اِکاد. دوال پالان بند. || رسن که وقت دوشیدن بر ماده گاو بندند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، وکائد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
تآکید
لغتنامه دهخدا
تآکید. [ ت َ ] (ع اِ) دوالهایی که بدان قرپوس زین را با دو پهلوی آن بندند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). «اکائد» و «تآکید» جمع «اِکاد» است و این جمع آن نادر است . (از اقرب الموارد).
-
اکد
لغتنامه دهخدا
اکد. [ اَک ْ ک َ ] (اِخ ) اکاد. آکاد. نام کشوری قدیم در محل بین النهرین . مردم آن در قدیم دولتی تشکیل دادند. شهرهای آن عبارت بود از: سیپ پار، کیش ، بابل (در حدود 2800 ق . م .) مدتها عیلام باجگزار اکد بود. (فرهنگ فارسی معین ). قسمت شمالی بابل در بین ا...
-
شارکالی شاری
لغتنامه دهخدا
شارکالی شاری . (اِخ ) نام پادشاه آکاد و نوه ٔ نارام سین (2711 - 2688 ق . م .) است . در یکی از سالنامه های او اشاره به لشکرکشی برای دفع گوتیان شده است . در سالنامه ٔ دیگر آمده است : «من پادشاه گوتی را که شرلک نام داشت اسیر کردم ». لیکن باوجود کشته شدن...