کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اژکهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اژکهان
/'ažkahān/
معنی
کاهل؛ تنبل: ◻︎ اشو گفت آنکه میبینی روانش / بُدی اندر جهان کار اژکهانش (زراتشتبهرام: لغتنامه: اژکهان).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اژکهان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹اژکهن، اژکهان، وژکهان، وژکهن، اژهان› [قدیمی] 'ažkahān کاهل؛ تنبل: ◻︎ اشو گفت آنکه میبینی روانش / بُدی اندر جهان کار اژکهانش (زراتشتبهرام: لغتنامه: اژکهان).
-
اژکهان
لغتنامه دهخدا
اژکهان . [ اَ ک َ ] (ص ) مردم کاهل وباطل و مهمل و بیکار. اژکان . (برهان ). اژهن . (اوبهی ). اژهان . و این کلمه تصحیف وژکهان است : اشو گفت آنکه می بینی روانش بدی اندر جهان کار اژکهانش .زراتشت بهرام .
-
جستوجو در متن
-
اژکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'ažkān = اژکهان
-
اژکهن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'ažkahan = اژکهان
-
اژگین
لغتنامه دهخدا
اژگین . [ اَ ] (ص ) رجوع به اژکهان و اژکهن شود.
-
اژکان
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (ص .)تنبل ، کاهل . اژکهان و اژکهن و اژهان و اژهن نیز گویند.
-
اژهان
لغتنامه دهخدا
اژهان . [ اَ ] (ص ) مردم کاهل و باطل و مهمل و بیکار. (برهان ). جمند. (جهانگیری ). اژکهن . اژکهان .