کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اژهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اژهان
لغتنامه دهخدا
اژهان . [ اَ ] (ص ) مردم کاهل و باطل و مهمل و بیکار. (برهان ). جمند. (جهانگیری ). اژکهن . اژکهان .
-
جستوجو در متن
-
اژکان
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (ص .)تنبل ، کاهل . اژکهان و اژکهن و اژهان و اژهن نیز گویند.
-
اژهن
لغتنامه دهخدا
اژهن . [ اَ هََ ] (ص ) مردم بیکار و مهمل و باطل . (اوبهی ) (برهان ). اژهان . (برهان ). اژگهان . (شعوری ). اژکهن . جمند. (جهانگیری ).
-
اژکهان
لغتنامه دهخدا
اژکهان . [ اَ ک َ ] (ص ) مردم کاهل وباطل و مهمل و بیکار. اژکان . (برهان ). اژهن . (اوبهی ). اژهان . و این کلمه تصحیف وژکهان است : اشو گفت آنکه می بینی روانش بدی اندر جهان کار اژکهانش .زراتشت بهرام .