کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اِنْگِرْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اِنْگِرْ
لهجه و گویش گنابادی
enger در گویش گنابادی یعنی نگاه کن ، ببین ، بررسی کن ، تحلیل کن ، مَدِّ نظر قرار بده
-
جستوجو در متن
-
engr
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگر
-
Inger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگر
-
شاسریو
لغتنامه دهخدا
شاسریو. [ س ِ ی ُ ] (اِخ ) تئودور (1819 - 1865 م ). نقاش فرانسوی که در صدد برآمد سبک کلاسیک انگر را با سبک رمانتیک دولا کروا تلفیق کند. وی در 20 سپتامبر 1819 در سامانا واقع در جمهوری دومینیک که پدرش در آنجا کنسول دولت فرانسه بود تولد یافت . یازده سال...
-
ادالیسک
لغتنامه دهخدا
ادالیسک . [ اُ ] (فرانسوی ، اِ) (از کلمه ٔ ترکی ادلیک ، مشتق از اُدَه ، اطاق و وثاق + لیک ، حرف نسبت ) کنیز و خدمتکار زنان سلطان عثمانی . || نامی که بغلط بزنان حرم سلطان داده اند. || انگر نقاش معروف دو پرده ٔ بسیار زیبا ساخته است : «ادالیسک غنوده » ک...