کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اِسپاردَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اِسپاردَن
لهجه و گویش بختیاری
espârdan 1. سپردن، تسلیم کردن؛ 2. سفارشکردن، دستور دادن.:espârdom jal biyâ>سفارش کردم زود بیاید>.
-
واژههای مشابه
-
رُخ اسپاردَن
لهجه و گویش بختیاری
rox espârdan پریدن رنگ از صورت، ناگهانى ترسیدن،وحشت کردن.
-
جستوجو در متن
-
سپاردن
لغتنامه دهخدا
سپاردن . [ س ِ / س ُ دَ ] (مص ) مخفف اسپاردن . پهلوی «اپسپارتن » و «اپسپورتن » ، قیاس شود با ارمنی «اپ - سپر - ام » (تسلیم کردم ، واگذار کردم ) از «اپ + سپار» ، ریشه ٔ ایرانی «سپر» افغانی «سپارل » (تسلیم کردن ) کردی «سپارتن » . تسلیم کردن . دادن . به...
-
سپردن
لغتنامه دهخدا
سپردن . [ س ِ پ َ / پ ُ دَ ] (مص ) (از: سپر = سپار + دن ، پسوند مصدری ) اسپاردن . سپاردن . سپردن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چیزی پیش کسی امانت گذاشتن و تسلیم کردن . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ). واگذاشتن . بازگذاشتن . تحویل دادن : پادشا سیمرغ دری...