کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اُوقات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اوقات تلخ
واژهنامه آزاد
اوْقاْت تَلِخ:(ouwghattalekh) در گویش گنابادی یعنی اخمالو ، عبوس ، ترش رو ، ناراحت ، عصبانی
-
leisure programme
برنامۀ اوقات فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] در برنامههای گردشگری ویژۀ آموزش زبان، بخش تفریحی فعالیتهای تنظیمشده برای گردشگران زبانآموز برطبق قرارداد
-
اوقات تلخی کردن (به)
دیکشنری فارسی به عربی
سليطة اللسان
-
بعضی از اوقات
دیکشنری فارسی به عربی
من حين لآخر
-
اوقات تلخی کردن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر (مع الشد)
-
اوقات تلخی کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
انزعاج
-
اوقات تلخی، () کردن
لهجه و گویش تهرانی
بد اخلاقی
-
واژههای همآوا
-
اوقات
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوران، روزگار، عهد ۲. احوال، حال، خلق
-
اوقات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَوقات، جمعِ وقت] 'o[w]qāt = وقت
-
اوقات
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وقت ؛ هنگام ها، روزگارها. ؛~ تلخی مجازاً عصبانیت و ناراحتی .
-
اوقات
لغتنامه دهخدا
اوقات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وقت . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء). ازمنه و فصول و ساعات و هنگام . (ناظم الاطباء) : چو دی رفت فردا نیامد به پیش مده خیره بر باد اوقات خویش . فردوسی .گوش هش دارید این اوقات رادرربایید این ...
-
جستوجو در متن
-
oftentimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اغلب اوقات، غالب اوقات
-
ofttimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاهی اوقات، غالب اوقات
-
optimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوقات