کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اُزبَک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ازبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] ‹اوزبک› 'ozbak ۱. طایفهای از مغولان که از اعقاب سپاهیان چنگیز در ماوراءالنهر و نواحی بین دریاچۀ آرال و دریای خزر هستند.۲. از مردم ازبک؛ ازبکی: کُشتیگیر ازبک.
-
ازبک
لغتنامه دهخدا
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) (اتابک ...) جهان پهلوان بن اتابک محمد: چون اتابک محمد ده سال فرمانفرمای عراق و آذربایجان بود و در ذی حجه ٔ سنه ٔ احدی و ثمانین و خمسمائه (581 هَ . ق .) بعالم بقا توجه فرمود واز وی چهار پسر ماند: ابوبکر، قتلغ اینانج ، میرمیران...
-
ازبک
لغتنامه دهخدا
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) (اتابک ...) والی تبریز بزمان حمله ٔ مغول : و چون لشکریان مغول در زنجان و اردبیل و سراة مراسم قتل و غارت بجای آوردند واز سراة جلوریز روی بسوی تبریز آوردند اتابک ازبک که در آن زمان والی آن خطه بود صلاح در صلح دید و مال فراوان ن...
-
ازبک
لغتنامه دهخدا
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) (اتابکی ...) بانی محله ٔ ازبکیه در قاهره . (کتاب التاج چ احمد زکی پاشا ص 78 ح و ص 244).
-
ازبک
لغتنامه دهخدا
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) طایفه ای از تاتار. رجوع به اوزبک شود. - مثل ازبکها ؛ تشبیهی مبتذل ، که از آن بدپیراسته بودن موی بروت و ریش و سر خواهند.
-
جستوجو در متن
-
اوزبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] 'ozbak = ازبک
-
Uzbek
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ازبک، ازبکی
-
capital of Uzbek
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایتخت ازبک
-
ایلتزر
لغتنامه دهخدا
ایلتزر. [ ] (اِخ ) بیست و هشتمین از خانان ازبک خیوه است و او از سال 1219 هَ . ق . امارت کرده است .
-
کوچکونجی
لغتنامه دهخدا
کوچکونجی . [ ](اِخ ) دومین از امرای ازبک شیبانی در ماوراءالنهر وجز آن (916-937 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ).
-
نوروزاحمد
لغتنامه دهخدا
نوروزاحمد. [ ن َ اَ م َ ] (اِخ ) هفتمین از امرای ازبک شیبانی است ، از 959 تا 963 هَ . ق .در ماوراءالنهر فرمانروائی کرد. (یادداشت مؤلف ).
-
اﷲقلی
لغتنامه دهخدا
اﷲقلی . [ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) سی اُمین از خانان ازبک خیوه (1241 - 1258 هَ . ق .). (از معجم الانساب ).
-
ابوالغازی
لغتنامه دهخدا
ابوالغازی . [ اَ بُل ْ ] (اِخ ) ثالث . بیست و هفتمین از خوانین ازبک خیوه . او در حدود 1184 هَ . ق . بامارت رسید و تا حدود 1219 آن مقام داشت .
-
پیرمحمد اول
لغتنامه دهخدا
پیرمحمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) هشتمین از امرای ازبک شیبانی بماوراءالنهر (963 - 968 هَ . ق .).