کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَنْدوْد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قلب اندود
لغتنامه دهخدا
قلب اندود. [ ق َ اَ ] (ن مف مرکب ) زری که در میانه ٔ او مس یا روی بود و بالای آن ملمع یا طلای نقره باشد. (آنندراج ).
-
موم اندود
لغتنامه دهخدا
موم اندود. [ اَ ] (ن مف مرکب ) موم اندوده . موم اندوده شده .موم آلود. آلوده به موم . || موم آلود. مشمع. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به موم آلود و مشمع شود.
-
مشک اندود
لغتنامه دهخدا
مشک اندود. [ م ُ / م ِ اَ ] (ن مف مرکب ) مشک اندوده . به مشک پوشیده . معطر و خوشبوی شده : جعد پرده پرده در هم همچو چتر آبنوس زلف حلقه حلقه بر هم همچو مشک اندود نای . منوچهری .جگرها دید مشک اندودکرده طبرزدهای زهرآلود کرده .نظامی .
-
اندود کردن
لغتنامه دهخدا
اندود کردن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اندودن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
چمن اندود
لغتنامه دهخدا
چمن اندود. [ چ َ م َ اَ ] (ن مف مرکب ) در معنی ، مرادف چمن زار و چمن خیز و چمن پوش است که هر یک معروف میباشد. (از آنندراج ). چمن زار : شوق موسی نگهم رام تسلی نشودتا دو عالم چمن اندود تجلی نشود. میرزا بیدل (از آنندراج ).رجوع به چمن زار، چمن خیز و چمن ...
-
تکلف اندود
لغتنامه دهخدا
تکلف اندود. [ ت َ ک َل ْ ل ُ اَ] (ن مف مرکب ) آلوده با ریا و ظاهرسازی : همه رنگی تکلف اندود است جز سپیدی که آن نیالوده ست .نظامی .
-
خیال اندود
لغتنامه دهخدا
خیال اندود. [ خ َ / خیا اَ ] (نف مرکب ) باخیال . پرخیال . (از آنندراج ) : پادشاه از دل خیال اندوددر عجب ماند کاین چه شاید بود.میرخسرو.
-
سیم اندود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] sim[']andud آب نقرهدادهشده؛ مفضض.
-
اندود زرد
دیکشنری فارسی به عربی
ذهب
-
گل اندود کردن
لغتنامه دهخدا
گل اندود کردن . [ گ ِ اَ ک َ دَ ](مص مرکب ) مالیدن گل بر بام و غیره . تَمدیر. تَسییع. تطبیس . تَسفیط. (منتهی الارب ). گل اندود کردن حوض .
-
گچ اندود کردن
لغتنامه دهخدا
گچ اندود کردن . [ گ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با گچ سفید کردن . گچ مالیدن . گچ کشیدن بر...
-
fully galvanized body
بدنۀ رویاندود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بدنهای که بهجز بخشهای آلومینیمی و پلاستیکی آن، از فولاد رویاندود ساخته شده است
-
گل اندود کردن
فرهنگ فارسی معین
(گِ. اَ. کَ دَ) (مص م .) مالیدن گل بر بام و غیره .
-
زر اندود کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذهب
-
پوشش یا اندود داخلی سقف
دیکشنری فارسی به عربی
سقف