کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَمسال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اَمسال
لهجه و گویش بختیاری
amsâl اِمسال.
-
واژههای مشابه
-
امسال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'emsāl ۱. سالی که در آن هستیم؛ سال جاری.۲. (قید) در سالی که در آن هستیم؛ در سال جاری.
-
امسال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (ق مر.) سالی که در آن هستیم ، همین سال .
-
امسال
لغتنامه دهخدا
امسال . [ اِ ] (اِمرکب ، ق مرکب ) این سال یعنی سالی که در آن هستیم . (ناظم الاطباء). سال حاضر. هذه السنه . سنه ٔ جاری . سال جاری . العام : تا پدیدآمدت امسال خط غالیه بوی غالیه تیره شد و زاهری و عنبر خوار. عماره .تقویم بفرتان [ شاید بفرغانه ] چنان خوا...
-
امسال
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: emsâl طاری: emsâl طامه ای: amsâl طرقی: amsâl کشه ای: amsâl نطنزی: emsâl
-
واژههای همآوا
-
امثال
فرهنگ واژههای سره
همانند
-
امثال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مِثل] 'amsāl ۱. = مِثل۲. [جمعِ مَثَل] = مَثَل۳. داستان.
-
امسال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'emsāl ۱. سالی که در آن هستیم؛ سال جاری.۲. (قید) در سالی که در آن هستیم؛ در سال جاری.
-
امثال
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ ع . ] ( اِ.) جِ مِثل ؛ مانندها، شبیه ها. ؛~ذلک مانندهای آن .
-
امسال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (ق مر.) سالی که در آن هستیم ، همین سال .
-
امسال
لغتنامه دهخدا
امسال . [ اِ ] (اِمرکب ، ق مرکب ) این سال یعنی سالی که در آن هستیم . (ناظم الاطباء). سال حاضر. هذه السنه . سنه ٔ جاری . سال جاری . العام : تا پدیدآمدت امسال خط غالیه بوی غالیه تیره شد و زاهری و عنبر خوار. عماره .تقویم بفرتان [ شاید بفرغانه ] چنان خوا...
-
امصال
لغتنامه دهخدا
امصال . [اِ ] (ع مص ) مال تباه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تباه کردن و بنابایست خرج کردن مال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تباه کردن مال و خرج کردن آن در چیزی که سود ندارد. (از اقرب الموارد). || بچه افکندن زن که هنوز مضغه باشد. (منته...
-
امثال
لغتنامه دهخدا
امثال . [ اَ ] (اِخ ) زمینهای چندی شبیه بهم و کوهستانی در نزدیکی بصره . (ازمراصد الاطلاع ) (از منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).