کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَفَضَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اَفَضَ
لهجه و گویش گنابادی
afaza در گویش گنابادی یعنی گند چیزی در آمدن ، برملا شدن ، بی آبرویی ، صدا کردن و فاش شدن سِرْ
-
واژههای همآوا
-
عفز
لغتنامه دهخدا
عفز. [ ع َ ] (ع اِ) چهار مغز مأکول که خورده شود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جوز و گردو. (ناظم الاطباء). عَفاز. (اقرب الموارد). رجوع به عفاز شود.
-
عفز
لغتنامه دهخدا
عفز. [ ع َ ](ع مص ) بازی کردن مرد با اهل خود. || خوابانیدن شتر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
افز
لغتنامه دهخدا
افز. [ اَ ] (ع مص ) برجستن . مقلوب وفز است . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). انا علی افاز و وفاز کاشاح و وشاح ، یعنی من بررفتنم . (منتهی الارب ). وثب . (نشوءاللغة). الافز و القفز والافر و فر؛ الوثب . (از ابوعمرو از نشوءاللغة).
-
افز
لغتنامه دهخدا
افز. [ اِ ف ِ ] (اِخ ) شهر قدیمی ایونی در ساحل دریای اِژه . در آنجا معبد دیان که از عجایب هفت گانه ٔ عالم است ، بنا شده بود و آن را ارستر بسوزانید، و نسطوریوس در انجمن علمای مذهبی این شهر محکوم گردید. ویرانه های شهر مزبور هنوز باقیست . (از لاروس ). و...
-
افذ
لغتنامه دهخدا
افذ. [ اَ ف ذذ ] (ع اِ) تیر قمار بی پر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمد المعتمد علی اﷲبن ابی عمرو عبّاد المعتضد باﷲبن الظافر المؤید باﷲ ابی القاسم محمد قاضی اشبیلیه ابن ابی الولید اسماعیل بن قریش بن عبادبن عمروبن اسلم بن عمروبن عطاف بن نعیم اللخمی . از وُلد نعمان بن منذر لخمی . آ...