کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَشگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اَشگ
لهجه و گویش بختیاری
ašg اشک.
-
واژههای مشابه
-
اشگ
لغتنامه دهخدا
اشگ . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس مسینای بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 24هزارگزی شمال خاوری درمیان و 13 هزارگزی باختر آواز واقع است . منطقه ای دامنه ای ، گرمسیرو سکنه ٔ آن 25 تن است که سنی اند و به فارسی سخن گویند. آب آن از قنات تأمین میشو...
-
واژههای همآوا
-
اشگ
لغتنامه دهخدا
اشگ . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس مسینای بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 24هزارگزی شمال خاوری درمیان و 13 هزارگزی باختر آواز واقع است . منطقه ای دامنه ای ، گرمسیرو سکنه ٔ آن 25 تن است که سنی اند و به فارسی سخن گویند. آب آن از قنات تأمین میشو...
-
جستوجو در متن
-
حجرالدم
لغتنامه دهخدا
حجرالدم . [ ح َ ج َ رُدْ دَ ] (ع اِ مرکب ) حجرالطور. شابانگ . شادنه . شادنج . حجر هندی . بیدوند. شاهدانج گاورسی . حجر الطور عدسیة. صاحب ذخیره گوید: حجرالدم شاهدانه ٔ عدسی را گویند. و آنرا حجرالدم نامند بجهت قطع کردن سیلان خون نه آنکه در رنگ شبیه بخون...
-
خزر
لغتنامه دهخدا
خزر. [ خ َ زَ ] (اِخ ) محالی است در ترکستان که دشت قپچاق نیز گویند. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از غیاث اللغات ). ولف می گوید خزرنام ولایتی است در توران .صاحب برهان قاطع می گوید: نام ولایتی است از ترکستان که مردم آنجا بسیار سفید می باشند ...