کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَسْتَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
استر
لغتنامه دهخدا
استر. [ اَ ت َ ](اِ) در سانسکریت اسوتره که جزء اول آن اسو بمعنی اسپ است . (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 226- 27). چارپائی بارکش و سواری که پدر او خر و مادرش اسب است . حیوانی که از خر نر و مادیان زاید. از دواب مشهور است ، گویند این تصرف را فرعو...
-
استر
لغتنامه دهخدا
استر. [ اِ ت ِ ] (اِخ ) (کتاب یا صحیفه ٔ ...) مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: صحیفه ٔ استر همواره در میان یهود و مسیحیان در جزء کتب قانونی محسوب بوده و هست . نگارنده ٔ این کتاب بیقین قطعی معلوم نیست زیرا که بعضی به عزرا و برخی به کاهنی یهویاقیم نام و جمعی...
-
استر
لغتنامه دهخدا
استر. [ اِ ت ِ ] (اِخ ) استیر. مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: استر یا هدّسه لفظ اوّل فارسی و بمعنی ستاره میباشد و لفظ دوم عبرانی و بمعنی درخت است و هر دو اسم دختر ابی جایل بود که در مملکت فارس تخمیناً 500 سال قبل از مسیح تولد یافت ، و چون پدرش جهان را بد...
-
استر
دیکشنری فارسی به عربی
بطانة
-
ساری استر
لغتنامه دهخدا
ساری استر. [ اِ ] (اِخ ) برادر تیگران پادشاه ارمنستان و داماد فرهاد سوم [ 69 - 60 ق . م . ] پادشاه اشکانی بود. در لشکر کشی فرهاد بسال 64 ق . م . پیشاهنگ سپاهیان ایران بود. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2288 شود.
-
liner 1
آستر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهلایههای نفوذناپذیری از پلاستیک ضخیم و رُس و شن که از نفوذ شیرابه به آبهای زیرزمینی جلوگیری میکند
-
lining 1
آستر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] لایهای ضخیم از مواد نسوز در داخل کورهها و پاتیلها و ظرفهایی که در معرض حرارت زیاد قرار میگیرند
-
inhibitive primer
آستر بازدارنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] رنگهای آستری فلزی که به دلیل وجود رنگدانههای بازدارندۀ معدنی و بهندرت آلی در آنها با انحلالپذیری خود یا با انحلالپذیری محصولات ناشی از واکنش با حامل (vehicle) یا محصولات ناشی از تباهی حامل، خوردگی را متوقف میکنند
-
composite liner
آستر چندسازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آستری از پلاستیک و خاک برای خاکچال
-
soil liner
آستر خاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آستری از خاک کوبیده برای خاکچال
-
brake lining
آستر لنت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مادهای که در ترمزهای دیسکی ایجاد اصطکاک میکند
-
آستر بدرقه
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ رَ قِ) (اِمر.) پارچه یا کاغذی که از یک سو به جلد و از سوی دیگر به نخستین صفحة کتاب و مانند آن می چسبد.
-
پلی استر
فرهنگ فارسی معین
(پُ اِ تِ) [ فر. ] (اِ.) = پلیستر. پولیستر: نوعی پلیمر که در ساختن بطری های پلاستیکی ، الیاف مصنوعی ، بدنة عایق ها و نوار مغناطیسی ضبط صوت به کار می رود.
-
موی استر
لغتنامه دهخدا
موی استر. [ اُ ت ُ ] (نف مرکب ) سترنده و تراشنده ٔ موی . حلاق . سلمانی . دلاک . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
-
استر دوزی
دیکشنری فارسی به عربی
بطانة