کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ار
لغتنامه دهخدا
ار. [ اِ ] (اِخ ) کرسی کانتن لاند از ناحیه ٔ من دُمارسان ، در کار اَدور، دارای 3864 تن سکنه . راه آهن از آن گذرد و دوک نشین است و آن مقر قدیم آلاریک دوم بود.
-
ار
لغتنامه دهخدا
ار. [ اُ ] (اِخ ) نام شهری در معبر اسکندر مقدونی از باختر به سند. رجوع به ایران باستان ص 1773 شود.
-
ار
لغتنامه دهخدا
ار. [ اُ ] (اِخ ) کرسی مایّن ، دارای 952 تن سکنه .
-
آر
واژهنامه آزاد
این پسوند مفهوم «بسیاری یک کار» را می رساند. مانند:کشتار، رفتار، کردار، گفتار و...
-
R magnitude
قدر آر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] قدر عبوری از پالایۀ آر
-
R-line
رگۀ آر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ← رگۀ بازگردان باروری
-
توله آر
لغتنامه دهخدا
توله آر. [ ل ِ ] (اِخ ) شهر و بندری است در ماداگاسکار که بر ساحل جنوب غربی این جزیره واقع است و 18000 تن سکنه دارد.
-
دین آر
لغتنامه دهخدا
دین آر. (نف مرکب ) (از: دین + آر، آورنده ) دین آورنده . پیمبر : مسیحای دین آر، اگر کشته شدنه فر جهاندار ازو گشته شد.فردوسی .
-
دوات آر
لغتنامه دهخدا
دوات آر. [ دَ ] (نف مرکب ) آورنده ٔ دوات . || مهردار. (ناظم الاطباء).
-
موی آر
لغتنامه دهخدا
موی آر. (نف مرکب ) که موی آرد. که دارای موی شود. که موی بر خود برویاند. (یادداشت مؤلف ). موی دار و پوشیده شده از موی دراز. (ناظم الاطباء).
-
ار زان
لغتنامه دهخدا
ار زان . [ اَ ] (حرف ربط + حرف اضافه + صفت / ضمیر) مخفف ِ ((اگر از آن )). (مؤید الفضلاء).
-
HR diagram
نمودار اِچآر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← نمودار هرتزشپرونگـ راسل
-
strain ellipsoid
بیضیوار کُرنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مکان هندسی نقاطی از جسم جامد کشسان تغییرشکلیافته که این نقاط پیش از تغییر شکل بر روی کرۀ یکه قرار داشتهاند
-
آر. پی . جی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . R.P.G ] (اِ.) نوعی موشک - انداز کوچک ضد تانک .
-
او. آر. اس
فرهنگ فارسی معین
(اُ اِ) [ انگ . ]O.R.S (اِ.) محلولی حاوی قند و نمک های گوناگون که به بیمار مبتلا به اسهال می دهند تا آب و املاح از دست رفتة بدن او جبران شود.