کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَتَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اَتَر
لهجه و گویش تهرانی
نفوس، نفوس بد، اتر بد= فال بد
-
واژههای مشابه
-
اتر
واژگان مترادف و متضاد
اثیر، سیاله، مادهسیال
-
اتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: éther] (شیمی) 'eter مایعی فرّار، بیرنگ، و شدیداً قابل اشتعال که از ترکیب اسید با الکل حاصل میشود و به عنوان داروی بیهوشی به کار میرود.
-
اتر
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - جسمی سیال و رقیق که قسمت فوقانی کرة زمین را فراگرفته . 2 - نمک فرار که از ترکیب یکی از اسیدهای معدنی یا آلی با الکل به دست می آید. 3 - ماده ای که از گرفتن یک مولکول آب از دو مولکول الکل حاصل شود و به عنوان داروی بیهوشی و حل...
-
اتر
لغتنامه دهخدا
اتر. [ اَ ت َ ] (اِ) در تداول خانگی ، فال بد.- اترزدن ؛ فال بد زدن . شگون بد زدن . تشاؤم .|| رشته ٔ دراز که بازیاران گاه ریاضت بر پای باز بندند تا آنگاه که خواهند بازگردانند.
-
اتر
لغتنامه دهخدا
اتر. [ اِ ت ِ ] (فرانسوی ،اِ) رجوع به اثیر شود.
-
اتر
دیکشنری فارسی به عربی
اثير
-
کشش اتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← کشش اثیر
-
crown ether
اتر تاجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واحد مولکولی متشکل از حلقهای با سه موضع اتصال یا بیشتر که میتوانند به یک عنصر مهمان در مرکز یا نزدیک به مرکز متصل شوند
-
رانش اتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← رانش اثیر
-
اتر زدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ. زَ دَ) (مص ل .) فال بد زدن ، آیة یأس خواندن .
-
اَتَر زدن
لهجه و گویش تهرانی
فال بد زدن
-
واژههای همآوا
-
عتر
لغتنامه دهخدا
عتر. [ ع ُ ت ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاتر. (منتهی الارب ).