کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَبَردورهسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنگ سنگ شکن
لغتنامه دهخدا
سنگ سنگ شکن . [ س َ گ ِ س َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) قوی تر از قوی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
قلوه سنگ ، قلبه سنگ
لهجه و گویش تهرانی
سنگ گرد به اندازه مشت کوچک
-
سنگ قلاب، سنگ قلاب کردن
لهجه و گویش تهرانی
کسی را از سر وا کردن
-
گل سنگ
لغتنامه دهخدا
گل سنگ . [ گ ُ س َ ] (اِ مرکب ) زنگی را که بر روی سنگ پیدا میشود و آنرا به عربی زهرالحجر و بهق الحجر و حزازالصخر گویند و حزاز بجهت آن میگویند که زحمت حزاز را که علت قوباست نافع است . و قوبا به عربی علت داد را گویند. (برهان ) (آنندراج ). حزازالصخر. (ت...
-
کف سنگ
لغتنامه دهخدا
کف سنگ . [ ک َ س َ ] (اِ مرکب ) سنگی که با دست نگاهداشته و بدان چیزها را بروی سنگ صلابه کنند. و سنگی که بدان فندق شکنند. (ناظم الاطباء). کوبه . (منتهی الارب ).
-
کل سنگ
لغتنامه دهخدا
کل سنگ . [ ک َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان امجز است که در بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع است و100تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 8).
-
کلابه سنگ
لغتنامه دهخدا
کلابه سنگ . [ ک َب َ / ب ِ س َ ] (اِ مرکب ) سنگ فلاخن . (ناظم الاطباء).
-
کت سنگ
لغتنامه دهخدا
کت سنگ . [ ک َ س َ ] (اِخ ) قریه ای است چهار فرسخ میانه جنوب و مغرب آباده . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
کال سنگ
لغتنامه دهخدا
کال سنگ . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین جام بخش رشخوار تربت جام شهرستان مشهد که در 42هزارگزی جنوب خاوری تربت جام واقع است . جلگه و گرمسیر است و 25 تن سکنه دارد. محصول آن عبارت از غلات ، پنبه ، و شغل اهالی زراعت و گله داری است . آبش از قنات ت...
-
گران سنگ
لغتنامه دهخدا
گران سنگ . [ گ ِ س َ ] (ص مرکب ) وزین . سنگین . ثقیل : چو آن چامه بشنید بهرام گوربخورد آن گران سنگ جام بلور. فردوسی .ای هوا یافته از طبع لطیف تو مثال ای زمین یافته از حلم گران سنگ تو سنگ . فرخی .و فاضل ترین جنسش (جنس اُملَج ) آن است که اشهب باشد و گر...
-
گرده سنگ
لغتنامه دهخدا
گرده سنگ . [ گ ِدَ / دِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیگله ٔ بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 23500گزی جنوب هوراند و 3هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر. هوای آن معتدل و دارای 301 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات . شغل اها...
-
suite 2
گروهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعهای از سنگهای آذرین بهظاهر همماگما
-
fault rock
گسلسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] سنگ خردشده براثر جنبش گسل و سایش دیوارهها بر یکدیگر
-
siltstone
لایسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی تورقناپذیر و سختشده که دانههای آن عمدتاً از لای تشکیل شده است
-
میزراهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← سنگ کلیه