کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوین
فرهنگ نامها
(تلفظ: avin) (= آوین) به معنی آوردن ؛ نام منطقهای در شمال غرب تهران
-
اوین
لغتنامه دهخدا
اوین . [ اِ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران در 4000 گزی باختر تجریش دارای 836 تن سکنه . تابستان در حدود 50 خانوار اضافه میشود. آب آن از رودخانه ٔ درکه و دوچشمه و محصول آن غلات ، اسپرس و انواع میوه جات سردسیری و شغل اهالی زراعت است . و د...
-
اوین
واژهنامه آزاد
در رسم الخط کُردی:ئه وین به معنای عشق می باشد. نام دخترانه کُردی. همان آوین است.
-
واژههای مشابه
-
آوین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āvin) (آو = آب + ین (پسوند نسبت)) ، به رنگ آب ، مانند آب ، زلال ، پاک ؛ (در کردی) عشق.
-
آوین
واژهنامه آزاد
آوین منطقه ای زیبا و بکر در روستای جوین از توابع شهرستان سرخه استان سمنان می باشد.
-
آوین
واژهنامه آزاد
(تالشی) مثل آب؛ خیس.
-
آوین
واژهنامه آزاد
پاک، خالص و زلال مانند آب؛ واژۀ مرکب از آو (آب) و ین. || (کردی) عشق و زندگی.
-
اوین و درکه
فرهنگ گنجواژه
محل جغرافیائی نزدیک تهران.
-
واژههای همآوا
-
آوین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āvin) (آو = آب + ین (پسوند نسبت)) ، به رنگ آب ، مانند آب ، زلال ، پاک ؛ (در کردی) عشق.
-
عوین
لغتنامه دهخدا
عوین . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) یاری گر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اسم جمع است عَون را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسم جمع است برای عون ، بمعنی اعوان و یارها. (از اقرب الموارد).
-
عوین
لغتنامه دهخدا
عوین . [ ع ُ وَ ] (اِخ ) نام مردی است . (از منتهی الارب ).
-
آوین
واژهنامه آزاد
آوین منطقه ای زیبا و بکر در روستای جوین از توابع شهرستان سرخه استان سمنان می باشد.
-
آوین
واژهنامه آزاد
(تالشی) مثل آب؛ خیس.