کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوژنیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اوژنیدن
معنی
(اَ ژَ دَ) (مص م .) اوژندن ، افکندن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوژنیدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ ژَ دَ) (مص م .) اوژندن ، افکندن .
-
اوژنیدن
لغتنامه دهخدا
اوژنیدن . [اَ ژَ دَ ] (مص ) اوژندیدن . رجوع به اوژندیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
بیوژنیدن
لغتنامه دهخدا
بیوژنیدن . [ ی َ / یُو ژَ دَ ] (مص ) اوژنیدن .اوژندیدن . افکندن . انداختن . رجوع به اوژنیدن شود.
-
اوژندیدن
لغتنامه دهخدا
اوژندیدن . [ اَ ژَ دی دَ ] (مص ) افکندن و انداختن . (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء). اوژنیدن .
-
شیراوژن
لغتنامه دهخدا
شیراوژن . [ اَ / اُو ژَ ] (نف مرکب ) شیرافگن . (صحاح الفرس ). شیرافکن . آنکه با شیر بیاویزد. شیرکش . شیرزن . در شیراوژن ، اوژن را بر وزن و معنی افکن نوشته اند و از آن اوژنید و اوژنیدن هم ساخته اند. (برهان و فرهنگ ناصری و غیره ). اما به عقیده ٔ من کلم...