کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اونج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اونج
لغتنامه دهخدا
اونج . [ اُ وَ ] (اِ) الفت و مؤانست . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ).
-
اونج
واژهنامه آزاد
(گنابادی) اونْجِ [oounje]؛ آن، آنجا.
-
واژههای مشابه
-
اونْجِ
لهجه و گویش گنابادی
ouwnje در گویش گنابادی یعنی آن ، آنجا
-
واژههای همآوا
-
اونْجِ
لهجه و گویش گنابادی
ouwnje در گویش گنابادی یعنی آن ، آنجا
-
جستوجو در متن
-
سانخ
لغتنامه دهخدا
سانخ . [ ن ِ ] (اِخ ) نام ناحیتی ببلخ : امیر سانخ گویند منعم است ببلخ ز حد سانخ املاک اوست تا اونج اگر سخاوت او وآن ِ او قیاس کنی گدای سونخ او به ز منعم سانخ .سوزنی (دیوان نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ص 4).
-
علیا
لغتنامه دهخدا
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه ٔ شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است :حدود: از شمال به دهستان گرمسیر، از جنوب به دهستان برزاوند و بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان ، از خاور به دهستان پ...