کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوقیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوقیة
لغتنامه دهخدا
اوقیة. [ اَ قی ی َ ] (اِ) وزنه ای معادل هفت مثقال . جوهری گوید در گذشته چنین بود ولی امروز متعارف در میان مردم و اطبا وزن ده درهم و 57 درهم است و آن یک استار و دو بخش ازسه بخش استار بود . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). چهل د...
-
واژههای مشابه
-
اوقیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَوقیَة] ‹وقیه› [قدیمی] 'o[w]qiye جزئی از رطل؛ یکدوازدهم رطل؛ قریب ۷ مثقال.
-
جستوجو در متن
-
مسطون
لغتنامه دهخدا
مسطون . [ ] (اِ) و آن بر دو گونه است ، مسطون کبیر، و آن از زیت سه اوقیه واز شراب سه اوقیه و هشت غرامی و از عسل چهار اوقیه و نیم است و مسطون صغیر و آن از زیت شش درخمی و از شراب بیست غرامی و از عسل نه درخمی باشد. (بحر الجواهر).
-
رطل
لغتنامه دهخدا
رطل . [ رِ ] (ع ص ) یا رَطل ؛ اسب سبکرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به رَطل شود. || (اِ) رَطل . نیم من و آن 12 اوقیه و اوقیه چهل درهم است . (منتهی الارب ) (از رساله ٔ اوزان و مقادیر مقریزی ). 12 اوقیه .ج ، اَرطال . (از اقرب الم...
-
قسط رومی
لغتنامه دهخدا
قسط رومی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط شیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط شود. || بیست اوقیه است و انطاکی و مصری 18 اوقیه است و گویند چهار رطل است و قسط عسل در یونان یک رطل است و گویند یک رطل و نیم و گویند دو رطل و نیم و قسطالش...
-
طولون
لغتنامه دهخدا
طولون . [ ] (معرب ، اِ) وزنی معادل نُه اوقیه ، و آن را قوطول و اسکرجه ٔ کبیره نیز گویند. (مفاتیح ).
-
وقایا
لغتنامه دهخدا
وقایا. [ وَ ] (ع اِ) ج ِ اوقیه و وقیة. (از منتهی الارب ). رجوع به وقیه شود.
-
قوانوس
لغتنامه دهخدا
قوانوس . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) یک اوقیه و نیم است . ج ، قوانوسات . رجوع به قواثوس شود.
-
افریق
لغتنامه دهخدا
افریق . [ اَ ] (ع اِ) وزنی میان ده تا اوقیه . (یادداشت دهخدا).
-
ایطالیقوس
لغتنامه دهخدا
ایطالیقوس . (معرب ، اِ) مقدار هیجده اوقیه . (مفاتیح العلوم ).
-
اواق
لغتنامه دهخدا
اواق . [ اَ قن ْ ] (ع اِ) ج ِ اوقیة. رجوع به اواقی شود.
-
طالون
لغتنامه دهخدا
طالون . (معرب ، اِ) اسم رومی آذریون است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || وزنی معادل 9 اوقیه .
-
مصطون
لغتنامه دهخدا
مصطون . [ ] (اِ) وزنی از اوزان باشد و بر دو گونه است : کبیر که معادل سه اوقیه است و صغیر که معادل است با شش مثقال .