کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوفد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اوفد
معنی
نمايندگي دادن به , نمايندگي کردن , سپردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوفد
لغتنامه دهخدا
اوفد. [ اَ ف َ ] (ع ص ) بسیاروفد.- امثال :اوفد من مجبرین ؛ گویند مجبرین چهار تن از قریش از اولاد عبدمناف بودند که چون اکثرالوفاده بر ملوک بودند بدین نام موسوم شدند. (مجمع الامثال میدانی ).
-
اوفد
دیکشنری عربی به فارسی
نمايندگي دادن به , نمايندگي کردن , سپردن
-
جستوجو در متن
-
نمایندگی دادن به
دیکشنری فارسی به عربی
اوفد
-
نمایندگی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوفد , مثل
-
سپردن
دیکشنری فارسی به عربی
ائتمن , ارتکب , استسلام , اودع , اوفد , ايداع , جائزة