کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوصیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اوصیا
/'o[w]siyā/
معنی
= وصی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوصیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: اَوصیاء، عربی، جمعِ وَصِیّ] 'o[w]siyā = وصی
-
اوصیا
لغتنامه دهخدا
اوصیا. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وصی . || ائمه ٔ هدی . جانشینان پیغمبر : سر بر زمین سجده نهاده ست بی رکوع آن کونه زاوصیا بسوی انبیا شده ست از علم بی نصیب نمانده ست لاجرم هر کو به انبیا ز ره اوصیا شده ست . ناصرخسرو.رجوع به ماده بعد شود.
-
واژههای همآوا
-
عوسیا
لغتنامه دهخدا
عوسیا. (معرب ، اِ) اسم رومی بسباسة است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از مخزن الادویة). رجوع به بسباسة شود.
-
جستوجو در متن
-
بی نصیب
لغتنامه دهخدا
بی نصیب . [ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + نصیب ) بی بهره . محروم . (ناظم الاطباء). و رجوع به نصیب شود : کس را پناه چون کنم و راز چون دهم کز اهل بی نصیبم و از رازدار هم . خاقانی .توئی گنج رحمت ز یزدان پاک فرستاده بر بی نصیبان خاک . نظامی .تو کامروز از غری...
-
سجدة
لغتنامه دهخدا
سجدة. [ س َ / س ِ دَ ] (ع مص ) سر بر زمین نهادن . (منتهی الارب ). پیشانی بر زمین نهادن . (مهذب الاسماء) : سر از سجده برداری و این شراب کشی یاد فرخنده رخ مهتری . منوچهری .سر بر زمین بسجده نهاده ست بی رکوع آن کو نه ز اوصیا بسوی انبیا شده ست . ناصرخسرو....
-
بی مر
لغتنامه دهخدا
بی مر. [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مر = امار «پهلوی ») (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی بیشمار و بی حد و حساب و بسیار باشد چه مر بمعنی شمار هم آمده است . (برهان ) (ناظم الاطباء). بمعنی بی شمار و بی حساب است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). فراوان . بی ا...