کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوشی
لغتنامه دهخدا
اوشی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب است به اوش که از بلاد معروف فرغانه است . (از انساب سمعانی ). رجوع به اوش شود.
-
واژههای مشابه
-
علی اوشی
لغتنامه دهخدا
علی اوشی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمد اوسی (در برخی نسخ ، اوشی ) فرغانی . رجوع به علی فرغانی (ابن عثمان بن ...) شود.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمد اوسی (یا اوشی ) فرغانی ، ملقّب به سراج الدین . رجوع به علی فرغانی شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) علی بن عثمان بن محمد اوشی . رجوع به علی ... شود.
-
بهاءالدین
لغتنامه دهخدا
بهاءالدین . [ب َ ئُدْ دی ] (اِخ ) محمدالاوشی . مذکری خوش گوی و پیری جوان طبع و فصیحی لطیفه پرداز بود. پیوسته در مخاطبه ٔخود گفتی : ای بهای اوشی تو بهای اوشی و هر چند نظم او مطبوع و رایق بود ولیکن نثر او بر نظم فایق است وجمله ٔ افاضل عصر انصاف داده ان...
-
علی فرغانی
لغتنامه دهخدا
علی فرغانی . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمد اوسی (در برخی نسخ : اوشی ). ملقب به سراج الدین . ادیب و شاعر متوفی در سال 569 هَ . ق . او راست : 1- قصیده ٔ لامیه ، در اصول دین . 2- مختلف الروایة، که شرح منظومه ٔ عمر نسفی است در خلاف . 3- مشارق ...
-
فرغانی
لغتنامه دهخدا
فرغانی . [ ف َ ] (اِخ ) سراج الدین علی بن عثمان اوشی فرغانی حنفی الماتریدی ، مکنی به ابوالحسن . او راست : 1- بدءالامالی در توحید. 2- تحفةالاعالی علی شرح بدءالامالی . 3- الفتاوی السراجیة. مجموعه ٔ فتاوی بر اساس مذهب حنفی . تألیف کتاب در سال 569 هَ.ق ...
-
تریپولیتن
لغتنامه دهخدا
تریپولیتن . [ ت ْ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) سرزمینی است در افریقای شمالی و بر کنار دریای مدیترانه و 215000 کیلومتر مربع و 800000 تن سکنه دارد این سرزمین یکی از نایب السلطنه نشین های ترکان عثمانی بود که با قرارداد اوشی در سال 1912 م .تسلیم ایتالیا گردید. و در ...
-
ایشاء
لغتنامه دهخدا
ایشاء. (ع مص ) (از «وش ی ») گیاه نخستین برآوردن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نمایان شدن رطب نخست خرمادرخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || معنی کلام و شعر برآوردن . || اندک زر یافته شدن در کان . ...
-
اوش
لغتنامه دهخدا
اوش . (اِخ ) شهری است به ماوراءالنهر. (لغت نامه ٔاوبهی ). ولایتی است بفرغانه مابین سمرقند و چین . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گروهی از محدثان بدین شهر منسوب و به اوشی معروفند. جایی آبادان است و بسیارنعمت و مردمانی جنگی ، به براه کوه نهاده است...
-
شیخ
لغتنامه دهخدا
شیخ . [ ش َ / ش ِ] (از ع ، اِ) آنکه سالمندی و پیری بر او ظاهر گردد و یا عبارتست از سن چهل یا پنجاه یا پنجاه ویک تا پایان عمر، یا تا سن هشتاد، و یا آنکه دوران شباب او بپایان رسیده باشد. ج ، شیوخ [ ش ُ / شیو ]، اَشْیاخ ، شَیْخة، شیَخة، شیخان ، مَشْیَخة...