کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اوزان
/'o[w]zān/
معنی
۱. = وزن
۲. (موسیقی) [قدیمی] نوعی ساز زهی که بر روی کاسۀ بزرگ آن پوست کشیده میشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوزان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَوزان، جمعِ وزن] 'o[w]zān ۱. = وزن۲. (موسیقی) [قدیمی] نوعی ساز زهی که بر روی کاسۀ بزرگ آن پوست کشیده میشد.
-
اوزان
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وزن ؛ سنگینی ها.
-
اوزان
لغتنامه دهخدا
اوزان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِوزن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).- اوزان و مقیاسها ؛ اندازه گیری بدوی طول و ظرفیت و وزن احتمالاً از ادوار ماقبل تاریخ معمول بوده . آحاد اولیه مبتنی بر بدن انسان و دانه های گیاهان بوده (مانند وجب و گندم ). در...
-
واژههای همآوا
-
عوذان
لغتنامه دهخدا
عوذان . (ع ص ، اِ) ج ِ عائذ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به عائذ شود.
-
جستوجو در متن
-
مثقال و نخود
فرهنگ گنجواژه
اوزان قدیمی.
-
avoirdupois weight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وزن از دست رفته، اوزان و مقیاسات اجناس
-
metrology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مترولوژی، علم اوزان ومقادیر، علم مقیاسات وپیمانهها
-
metrologies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مترولوژی ها، علم اوزان ومقادیر، علم مقیاسات وپیمانهها
-
پوت
لغتنامه دهخدا
پوت . [ ] (اِ) بود. پوط. وزنی از اوزان روس معادل با پنج من و نیم تبریز.
-
پود
لغتنامه دهخدا
پود. (روسی ، اِ) پوت . وزنی از اوزان روسیه . رجوع به پوت شود.
-
مترلژی
لغتنامه دهخدا
مترلژی . [ م ِ رُ ل ُ ](فرانسوی ، اِ) علمی است که از وزنها و اندازه ها بحث کند و نشان دهد که وضع آنها در گذشته چه بوده و در حال حاضر چگونه است . (فرهنگ فارسی معین ). مترولوژی . علم اوزان و مقادیر. مقیاسات . حساب اوزان و مقادیر. و رجوع به مقیاسات شود.
-
کرمات
لغتنامه دهخدا
کرمات . [ ] (ع اِ) ج ِ کرمة. وزنی از اوزان و هر کرمة شش قیراط است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرمة شود.
-
افاعیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَفعال، جمعالجمعِ فِعل] 'afā'il ۱. (ادبی) در عروض، ارکان و اجزای اوزان شعر (فعولن، مفاعیلن، مستفعلن، و فاعلاتن) که بقیۀ اجزا از اینها گرفته میشود.۲. [قدیمی] = فعل