کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اورانیوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اورانیوم
معنی
( اُ ) [ فر. ] (اِ.) فلزی است گرانبها به رنگ خاکستری دارای تشعشعات رادیواکتیو که در طبیعت به صورت مرکب وجود دارد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اورانیوم
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) [ فر. ] (اِ.) فلزی است گرانبها به رنگ خاکستری دارای تشعشعات رادیواکتیو که در طبیعت به صورت مرکب وجود دارد.
-
اورانیوم
لغتنامه دهخدا
اورانیوم . [ یُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) عنصر فلزی رادیوآکتیو و نقره فام و بسیار سخت (علامت شیمیایی آن U). فعالیت شیمیایی آن زیاد است . کانه های عمده ٔ آن پچبلند و کارنوتیت میباشد که عظیمترین ذخایر آنها در کانادا و جمهوری کنگو (کنگوی سابق بلژیک ) قرار دار...
-
جستوجو در متن
-
uranic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانيوم
-
uranium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانیوم
-
orary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانیوم
-
uranian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانيوم
-
uranate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانيوم
-
uremias
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانیوم
-
oarium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانیوم
-
uranitic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانيوم
-
acraniate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانيوم
-
uraniferous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانيوم
-
uranophane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانیوم
-
uraniums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اورانیوم