کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اوجا
/'ujā/
معنی
درختی جنگلی از نوع نارون، با پوست سخت و شکافدار و برگهای بیضوی نوکتیز؛ لو؛ لی؛ قرهآغاج؛ قرهغاج؛ گل پردار؛ مَلَج.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اوجه، وجه، وج› (زیستشناسی) 'ujā درختی جنگلی از نوع نارون، با پوست سخت و شکافدار و برگهای بیضوی نوکتیز؛ لو؛ لی؛ قرهآغاج؛ قرهغاج؛ گل پردار؛ مَلَج.
-
اوجا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = اوجه : نام چند گونه درخت از تیرة نارونان که در قسمت های کم ارتفاع جنگل های شمالی ایران می رویند؛ وجه ، لی وله ، لو نیز گویند.
-
اوجا
لغتنامه دهخدا
اوجا. (اِ) نارون . (یادداشت مرحوم دهخدا). گونه ای از نارون که در اراضی جنگلی کم ارتفاع شمال ایران فراوان است و آنرا سیاه درخت نیز نامند. خوش سایه . پشه غال . پشه وار. پشه بانه . سده . ناژبن . بوقیصا. و رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 115، 120، 215 و نیز رجو...
-
واژههای مشابه
-
اوْجا
لهجه و گویش گنابادی
ouwja در گویش گنابادی یعنی آنجا ، دوْجا
-
واژههای همآوا
-
اوجع
لغتنامه دهخدا
اوجع. [ اَ ج َ ] (ع ن تف ) دردناکتر: ضرب الحبیب اوجع.
-
اوْجا
لهجه و گویش گنابادی
ouwja در گویش گنابادی یعنی آنجا ، دوْجا
-
جستوجو در متن
-
اوجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'uje = اوجا
-
قره آغاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قرهغاج› (زیستشناسی) qare'āqāj = اوجا
-
اوجه
لغتنامه دهخدا
اوجه . [ ] (اِ) نام درختی است . نارون . اوجا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اوجا و نارون شود.
-
خرخفتی
لغتنامه دهخدا
خرخفتی . [ خ َ خ َ ] (اِ) اوجا. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اوجا شود.
-
غرغاج
لغتنامه دهخدا
غرغاج . [ غ َ رَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) قره آقاج . غرغار. اوجا. رجوع به اوجا شود.
-
غرغار
لغتنامه دهخدا
غرغار. [ غ َ رَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) قره آغاج . غرغاج . اوجا. رجوع به اوجا شود.