کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اوایل
/'avāyel/
معنی
= اول
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آغاز، ابتدا، اوایل، اوان، اول، بدو، شروع، عنفوان ≠ اواخر
برابر فارسی
سرآغاز
دیکشنری
beginning, early, embryo
-
جستوجوی دقیق
-
اوایل
واژگان مترادف و متضاد
آغاز، ابتدا، اوایل، اوان، اول، بدو، شروع، عنفوان ≠ اواخر
-
اوایل
فرهنگ واژههای سره
سرآغاز
-
اوایل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اوائل، جمعِ اول] 'avāyel = اول
-
اوایل
فرهنگ فارسی معین
(اَ یِ) [ ع . اوائل ] (صِ. اِ.) جِ اول . 1 - آغازها، پیش ها. 2 - پیشینیان .
-
اوایل
لغتنامه دهخدا
اوایل . [اَ ی ِ ] (ع اِ) اوائل . ج ِ اول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به اوائل و اول شود.
-
واژههای مشابه
-
از اوایل
فرهنگ واژههای سره
از آغاز
-
در اوایل
دیکشنری فارسی به عربی
مبکرا
-
جستوجو در متن
-
نخستگان
واژهنامه آزاد
اوایل.
-
early-flowering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوایل گلدهی
-
early childhood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوایل کودکی
-
early winter cress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوایل زمستان کرس
-
شروع
واژگان مترادف و متضاد
آغاز، ابتدا، اوایل، بدو، عنفوان، مقدمه، نخست ≠ ختم
-
اوان
واژگان مترادف و متضاد
آغاز، ابتدا، اوایل، اول، بدو، عنفوان، نخست ≠ پایان